کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آکننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آکننده
/'ākanande/
معنی
پرکننده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آکننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ākanande پرکننده.
-
آکننده
لغتنامه دهخدا
آکننده . [ ک َ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف ) آنکه آکند : چو در کوه شد گنجها ناپدیدکسی چهره ٔ آکننده ندید.فردوسی .
-
جستوجو در متن
-
charger
واژهنامه آزاد
باراکَن. آکَننده و پرکنندۀ بار. نمونه:باراکَن باتری.
-
شارژر
واژهنامه آزاد
باراکَن. می شود آکَننده و پر کنندۀ بار. برای نمونه، باراکَن باتری.
-
آکن
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ آکندن) 'ākan ۱. = آکندن۲. آکننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پشمآکن.
-
آکن
لغتنامه دهخدا
آکن . [ ک َ ] (نف مرخم ) مخفف آکننده ، و از آن کلماتی مرکب توان کرد، چون پشم آکن ، قزاکن ، جوزآکن ، سحرآکن ؛ آنکه پشم ، قز، جوز، و سحر آکند.
-
نه
لغتنامه دهخدا
نه . [ ن َ / ن ِ ](پسوند) در بعضی مرکبات مخفف انده (علامت نعت فاعلی )است : گزنه (= گزنده )، دوسنه (= دوسنده )، کارتنه (= کارتننده )، آکنه (= آکننده )، پاروزنه (= پاروزننده )،سرپوشنه ، شکاونه . (از یادداشتهای مؤلف ). آتشزنه .
-
متعب
لغتنامه دهخدا
متعب . [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) مانده گرداننده . (آنندراج ). کسی که مانده و خسته می گرداند. (ناظم الاطباء). || زحمت کش و محنت طلب . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). || آکننده و پرکننده ٔآوند. || استخوان پیوند گرفته ٔ بازشکسته .(ناظم الاطب...