کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آژینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آژینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آزینه› [قدیمی] 'āžine = آسیازنه
-
آژینه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) ( اِ.) آزینه ؛ آلتی فولادی شبیه به تیشه که با آن سنگ آسیا را دندانه دار و تیز می کردند. آسیازنه ، آسیاژن نیز گویند.
-
آژینه
لغتنامه دهخدا
آژینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آزینه . آهنی باشد چون کلندی با دندانه های درشت و دسته ٔ چوبین که سنگ آسیا را از درون سوی بدان نقر کنند تا دانه بهتر خرد کند. آسیازَنه . آس افزون . آس افژون . منقار. مِکْوَس . میقعه . بِرطیل . آسیاآژن .
-
جستوجو در متن
-
آسیازنه
فرهنگ فارسی معین
(زَ نِ) (اِمر.) نک آژینه .
-
آزینه
لغتنامه دهخدا
آزینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) رجوع به آژینه شود.
-
اژنه
لغتنامه دهخدا
اژنه . [ اَ ژِ ن َ / ن ِ ] (اِ) رجوع به آژینه شود.
-
آسیازنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آسیاژنه، آسیاآژن› 'āsiyāzane آلت فولادی با دستۀ چوبی شبیه تیشه که با آن سنگ آسیا را دندانهدار و تیز میکنند؛ آسافزون؛ آژینه.
-
آسیاآژن
لغتنامه دهخدا
آسیاآژن . [ ژَ ] (اِمرکب ) آژینه . آسیازنه . برطیل . منقار. آس افزون . مِکْوَس . میقعه . || (نف مرکب ) نقار. آسیازن .
-
آسیازنه
لغتنامه دهخدا
آسیازنه . [ زَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) ابزار آجیدن سنگ آسیا. آژینه . منقار. میقعه . مِکْوَس . برطیل . آس افزون .
-
آس افزون
لغتنامه دهخدا
آس افزون . [ اَ ] (اِ مرکب ) آس اَفژون . آژینه . آسیازنه . آسیاآژن . سنبه . منقار. مِکْوَس . میقعه . برطیل . نقار. چکوچ . کبیتک .
-
ژده
لغتنامه دهخدا
ژده . [ ژِ دَ / دِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از ژدن ، از مصدر آژدن . مخفف آژده است . (برهان ). سوزن زده و آژینه بسنگ آسیا زده .
-
برطیل
لغتنامه دهخدا
برطیل . [ ب ِ ] (ع اِ) سنگی دراز. (مهذب الاسماء). سنگ دراز. (منتهی الارب ). || آهن دراز و پهنا که بدان آسیا را دندان کنند. آسیاآژن . آسیازنه . میتین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آژینه . اسکنه . (ابن الاعرابی ). سنگ دراز یا آهنی که بدان سنگ آسیا آژند....