کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آمانی
معنی
[ ع . ] ( اِ.) جِ امنیّت ؛ آرزوها.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آمانی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) جِ امنیّت ؛ آرزوها.
-
واژههای مشابه
-
امانی
فرهنگ واژههای سره
گروی
-
امانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به امانة) [عربی: امانیّ] 'amāni مالی یا چیزی که به کسی میسپارند تا از آن نگهداری کند؛ ودیعه.
-
امانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اُمنیَّة] [قدیمی] 'amāni = اُمنیه
-
امانی
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ ع . ] (اِ.) جِ امنیه ؛ آرزوها.
-
امانی
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (ص نسب .) امانتی .
-
امانی
لغتنامه دهخدا
امانی . [ اَ ] (اِخ ) از زنان سخنور قرن یازدهم هجری و کنیز زیب النساء بود. رجوع به زنان سخنور ج 3 ص 59 و فرهنگ سخنوران شود.
-
امانی
لغتنامه دهخدا
امانی . [ اَ ] (اِخ ) شاعری عثمانی . از مردم استانبول بود. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
امانی
لغتنامه دهخدا
امانی . [ اَ ] (اِخ ) میرزا امان اﷲ متخلص به امانی و مخاطب به خانزمان پسر مهابت خان از شاعران قرن یازدهم بشمار میرفت پدرش مهابت خان از امرای شاهجهان بود. امانی نیز پس از وفات پدر درسلک منصب داران دربار وی بود. صاحب سفینه ٔ خوشگو نویسد: در نظم و نثر و...
-
امانی
لغتنامه دهخدا
امانی . [ اَ ] (ع ص نسبی ) منسوب به امانت . (آنندراج ). امانتی . (فرهنگ فارسی معین ). هر ملکی که بطور امانت بکسی واگذار شده باشد بدون اجازه . (ناظم الاطباء). املاک خالصه ٔ سرخس را اجازه نداده اند و امانی عمل میکنند. (یادداشت مؤلف ). || گرو و رهن . (...
-
امانی
لغتنامه دهخدا
امانی . [ اَ نی ی ] (ع اِ) ج ِ اُمنِیَّة آرزوها. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). مرادها. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). خواهشها. (از ناظم الاطباء) : بزی با امانی و حور قبایی برود غوانی و لحن اغانی . منوچهری .در دل مدار نقش امانی که شرط نیست ...
-
أَمَانِيّ
فرهنگ واژگان قرآن
آرزوها
-
temporary burial, provisional burial
تدفین امانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تدفین موقت یک جسد تا انتقال آن به جای موردنظر
-
امانی اصفهانی
لغتنامه دهخدا
امانی اصفهانی . [ اَ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم هجری بود. رجوع به منتخب التواریخ عبدالقادر بداونی ج 3 ص 184 و شمع انجمن ص 57 و هفت اقلیم ومآثر رحیمی ج 3 ص 1400 و 1406 و فرهنگ سخنوران شود.