کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آسیاخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آسیاخانه
/'āsiyāxāne/
معنی
= آسیاکده
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آسیاخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āsiyāxāne = آسیاکده
-
آسیاخانه
لغتنامه دهخدا
آسیاخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) بنائی برآورده آسیا را. جایگاه آسیا. آس کده . آسیاکده . سرآسیا. مرحی . مطحن .
-
جستوجو در متن
-
آسکده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آسیاکده› 'āskade آسخانه؛ آسیاخانه؛ جای آسیا؛ محل آسیا.
-
آسیاکده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آسکده› 'āsiyākade جایگاه آسیا؛ محل آسیا؛ آسیاخانه؛ سرآسیا.
-
آسیاکده
لغتنامه دهخدا
آسیاکده . [ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) آسکده . جایگاه آسیا. آسیاخانه . آسی خانه . مرحی . مطحن . سرآسیا.
-
آس خانه
لغتنامه دهخدا
آس خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آسکده . سرآسیا. آسیاخانه . آسیاکده . مطحن . مرحی . محل آسیا.
-
آسکده
لغتنامه دهخدا
آسکده . [ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) جایگاه آسیا. مطحن . (ربنجنی ). آسیاکده . مرحی . سرآسیا. آسیاخانه . آس خانه .
-
رویا
لغتنامه دهخدا
رویا. (نف ) روینده و هر چیز که از زمین روید. (ناظم الاطباء) (برهان ). روینده . (انجمن آرا) (آنندراج ) : قیاس از درختان رویا چه گیری . خاقانی .ز یک چشمه رویا شده دانه شان دو چشمه شده آسیاخانه شان .نظامی .
-
مرحی
لغتنامه دهخدا
مرحی . [ م َ حا ] (ع اِ) میدان جنگ . (ناظم الاطباء). معظم الحرب . (اقرب الموارد). موضعی که در آن آسیاب جنگ به گردش درآید. (از متن اللغة). || (ص ) تیرانداز. مَرحیّا. (ناظم الاطباء). مرد تیرانداز. (منتهی الارب ). || (صوت ) کلمه ٔ ترحیب . (متن اللغة). ک...
-
آسیا
لغتنامه دهخدا
آسیا. (اِ) دستگاهی خرد کردن و آرد کردن حبوب یا گچ و آهک و مانند آن ، یا گرفتن روغن و شیره ٔ نبات و جز آن را. رحی . طاحونه . آس .آسیاو. این کلمه بر همه ٔ انواع از بادی و آبی و دستی و ستوری اطلاق شود : و ایشان را [ مردم سیستان را ] آسیاها است بر باد سا...