کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آتیهداران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
Futures 1
آتیهداران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← مسابقات آتیهداران
-
واژههای مشابه
-
آتیه
فرهنگ نامها
(تلفظ: ātiye) (عربی) (مؤنث آتی) ، آینده ؛ زمان آینده ؛ (به مجاز) وضع و حالت چیزی در زمان آینده به ویژه وضع و حالت خوب یا مناسب .
-
آتیه
واژگان مترادف و متضاد
آتی، آجل، آینده، مستقبل ≠ گذشته، ماضی
-
آتیه
فرهنگ واژههای سره
آینده
-
آتیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: آتیَة، مؤنثِ آتی] 'ātiye = آتی
-
آتیه
فرهنگ فارسی معین
(یِّ) [ ع . ] مؤنث آتی ؛ آینده .
-
آتیه
لغتنامه دهخدا
آتیه . [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث آتی .
-
اتیه
لغتنامه دهخدا
اتیه . [ اَ ی َه ْ ] (ع ن تف ) معجب تر.- امثال : اتیه من احمق ثقیف ؛ هذا من التیه الذی هو الصّلف و احمق ثقیف هو یوسف بن عمر، کان امیرالعراقین من قبل هشام بن عبدالملک و کان اتیه و احمق عربی امر و نهی فی دولةالاسلام . و من حمقه ان حجاماً کان یحجمه فل...
-
اتیة
لغتنامه دهخدا
اتیة. [ اَت ْ ی َ / اَ تی ی َ ] (ع اِ) اتیةالجرح ؛ ماده ٔ زخم و آنچه برآید از آن . (منتهی الارب ). مادّه ٔ قرحه . ریم و خون که در ریشی گرد آید. اَتیته .
-
اتیه
دیکشنری فارسی به عربی
مستقبل
-
Futures Tournament
مسابقات آتیهداران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مسابقات چندروزه و چندجانبهای که فدراسیون بینالمللی تنیس برای بازیکنان جوانتر برگزار میکند تا بتوانند ردهبندی جهانی خود را ارتقا دهند یا برای نخستین بار در این ردهبندی جای گیرند متـ . آتیهداران Futures
-
داران
لغتنامه دهخدا
داران . (اِخ ) دهی جزء دهستان علمدارگرگر بخش جلفا شهرستان مرند، چهل و سه هزارگزی شمال مرند. چهارده هزارگزی راه مالرو بخط آهن جلفا - تبریز. جلگه معتدل . سکنه 778 تن . آب آن از چشمه و قنات . محصول آنجا غلات ، پنبه ، ابریشم ، شغل اهالی زراعت و راه آن ما...
-
داران
لغتنامه دهخدا
داران . (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی شهرستان فریدن و بطور مستقیم در صد و بیست هزارگزی شمال باختری اصفهان واقع شده . خلاصه مشخصات و مشخصات جغرافیایی آن بشرح زیر است : طول : پنجاه درجة و 24 دقیقه و سی ثانیه خاوری از نصف النهار گرینویچ ، عرض : 32درجه و 58 دقیقه ...
-
داران
لغتنامه دهخدا
داران . (اِخ ) یکی از بخش های دوگانه حومه ٔ شهرستان فریدن . حدود و مشخصات آن بشرح زیر است : از شمال بشهرستان خوانسار و گلپایگان ، از جنوب به بخش مرکزی شهرکرد، از خاور به بخش نجف آباد، از باختر به بخش آخوره و بلوک الیگودرز. هوای بخش : نظر به اینکه این...