اتیه . [ اَ ی َه ْ ] (ع ن تف ) معجب تر.
- امثال :
اتیه من احمق ثقیف ؛ هذا من التیه الذی هو الصّلف و احمق ثقیف هو یوسف بن عمر، کان امیرالعراقین من قبل هشام بن عبدالملک و کان اتیه و احمق عربی امر و نهی فی دولةالاسلام . و من حمقه ان حجاماً کان یحجمه فلما اراد ان یشرط ارتعدت یده فاحس ّ بذلک یوسف و کان حاجبه قائماً علی رأسه فقال له قل لهذا البائس لاتخف و کان قصیراً جدّا قمیا فکان الخیاط عند قطع ثیابه اذا قال له یحتاج الی زیادة اکرمه و حباه ُ و اذا قال یفضل شی ٔ اهانه و اقصاه . (مجمعالامثال میدانی ).
|| گمگشته تر.
- امثال :
اتیه من فقید ثقیف ؛ قالوا کان بالطّایف فی اول الاسلام اخوان فتزوج احدهما امراءة من بنی کنة ثم ّ رام سفراً فاوصی الاخ بها فکان یتعهدها کل یوم بنفسه و کانت من احسن الناس وجهافذهبت بقلبه فضنی و اخذت قوته حتی عجز عن المشی ثم عجز عن القعود و قدم اخوه فلما رآه بتلک الحال قال ما لک یا اخی ما تجد قال مااجد شیئاً غیرالضعف فبعث اخوه الی الحرث بن کلدة طبیب العرب فلما حضره لم یجد به علة من مرض و وقع له ان ما به من عشق فدعا بخمر ففت فیها خبزا فاطعمه ایاه ثم اتبعه بشربة منها فتحرک ساعة ثم نفضه رأسه و رفع عقیرته بهذه الابیات :
المّا بی علی الابیات بالخیف نَزُزْهنه
غزال ثم یحتل بها دور بنی کنة
غزال احورالعینین فی منطقه غنة.
فعرف انه عاشق فاعاد الیه الخمر فانشاء یقول :
ایها الجیرة اسلموا و قفوا کی تکلموا
اخذ الحی ّ حظهم من فؤادی فانعموا
خرجت مزنة من البحر ریا تحمحم
و هی ما کنتی و تزعم انی لها حم ُ.
فعرف اخوه ما به فقال یا اخی هی طالق ثلاثا فتزوجها فقال و هی طالق یوم اتزوجها. ثم ّ ثاب الیه ثائب من العقل و القوة ففارق الطائف خفراً (حضراً ؟) و هام فی البرّ فمارئی بعد ذلک فمکث اخوه ایاماً ثم مات کمداً علی اخیه فضرب به المثل و سمی فقید ثقیف . (مجمعالأمثال میدانی ).
|| سرگشته تر. سرگردان تر.
- امثال :
اتیه من قوم موسی ؛ هذا من التیه بمعنی التحیّر و ارادوا به مکثهم فی التیه اربعین سنة. (مجمع الامثال میدانی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.