کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آبست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آبست
/'ābast/
معنی
= آبسته
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آبست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (کشاورزی) [قدیمی] 'ābast = آبسته
-
آبست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مخففِ آبستن] [قدیمی] 'ābest = آبستن
-
آبست
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) نک آبسته .
-
آبست
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) بخش درونی پوست مُرکبات .
-
آبست
فرهنگ فارسی معین
(بِ) 1 - (ص .) آبستن . 2 - ( اِ.) زهدان ، رحم .
-
آبست
لغتنامه دهخدا
آبست . [ ب َ ](اِ) جزو درونی پوست ترنج و بادرنگ و امثال آن ، که آن را گوشت پوست و پیه پوست نیز گویند. || (ص ) زمین آماده شده برای زراعت ، ظاهراً مخفف آب بسته .
-
آبست
لغتنامه دهخدا
آبست . [ ب ِ ] (ص ) مخفف آبستن : مریمان بی شوی آبست از مسیح خامشان بی لاف و گفتار فصیح . مولوی .مشتری شو تا بجنبد دست من لعل زاید معدن آبست من . مولوی .آنچه آبست است شب جز آن نزادحیله ها و مکرها باد است باد. مولوی .از یکشبه همخوابی جود تو عجب نیست گر...
-
واژههای مشابه
-
ابست
لغتنامه دهخدا
ابست . [ اَ ب ِ / اِ ب َ ] (اِ) گوشت ترنج است و به عربی شحم الاترج گویند. (برهان ). بلغت مغربی گوشت بالنگ است . (تحفه ). پیه بالنگ .
-
آبِست
لهجه و گویش تهرانی
آبستن
-
واژههای همآوا
-
ابست
لغتنامه دهخدا
ابست . [ اَ ب ِ / اِ ب َ ] (اِ) گوشت ترنج است و به عربی شحم الاترج گویند. (برهان ). بلغت مغربی گوشت بالنگ است . (تحفه ). پیه بالنگ .
-
ابسط
لغتنامه دهخدا
ابسط. [ اَ س َ ] (ع ن تف ) گسترده تر. گشاده تر. || ساده تر. بی آمیغتر.
-
آبِست
لهجه و گویش تهرانی
آبستن