کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گم نام
واژهنامه آزاد
پیدا نشده - بدون عنوان
-
جستوجو در متن
-
مفقود
واژهنامه آزاد
گم شده
-
ایتیردیم
واژهنامه آزاد
گُم کردم
-
گار
واژهنامه آزاد
(gar) گم شدن
-
میس کال
واژهنامه آزاد
گُمزَنگ، گُم زَنگ. به چَم (معنی) زنگِ گم شده. یک پیوند دوراوی (تلفنی) است که بی پاسخ بماند. پیامی از پیش برنهاده را به رایگان می رساند. برای نمونه، دو دوست بر آن برمی نهند که دو گمزنگ پیاپی برای این است که دیر خواهم رسید. در زبانِ کوچه می گویند "میس ...
-
بیرد
واژهنامه آزاد
(گنابادی) بی رَدْ؛ گم، ناپیدا، مفقود، فراری.
-
درک
واژهنامه آزاد
(محلی) دَرَک؛ نشان. || بی دَرَک؛ بی نشان، گم. || دَرَک آب؛ جایی که نشان گذاشته اند که چقدر آب برای چه کسی برود.
-
گمال
واژهنامه آزاد
از گَم به معنای گاز است در لری ، گمال به معنای گازگیر است و سگ را میگویند
-
ابر
واژهنامه آزاد
اّبِّر(ab-ber) به معنی پرت کردن چیزی است برای اینکه دیگر قادر به پیدا کردن آن نباشیم . گم کردن با عمل پرت کردن شی به جای دور. به پشت ابر ها انداختن .
-
فوایت
واژهنامه آزاد
جمع فایت و فائت؛ فوت شدگان، فوت شوندگان، گم شدگان، از دست رفته ها. (رک فوائت؛ دهخدا)
-
فرژام
واژهنامه آزاد
(پهلوی) فرژام و فرجام و فرجامینیتن؛ از پارسی باستان ظاهراً فرجامه از ریشه ٔ گم به معنی رفتن. (رک دهخدا:فرجام). هم معنی فرجام که سرانجام کار است.
-
نی
واژهنامه آزاد
پیشوند منفی ساز. به عنوان مثال در "نیمدُنَم= با سکون بر روی میم تلفظ می شود، نمی دانم، نیمتُنَم= با سکون بر روی میم تلفظ می شود،نمیتوانم نیمیگم=با سکون بر روی میم تلفظ می شود،نمی گم نیمیام=با سکون بر روی میم تلفظ می شود،نمی آیم ...
-
پیشاجنه
واژهنامه آزاد
هنگام بردشت میوه بخصوص (گردو) تعدای گم می شوند که بعداً نوجوانان با کنکاش و جستجو آنها را پیدا می کنند. (عده ای بر این با ورند که مخفف پیش آ جوینده) یا (ترکیب دو کلمه پیش+ اجنه می باشد- شاید بر این باور بودند که اجنه آن میوه ها را پیش خود برده یا پنه...
-
کاملان
واژهنامه آزاد
کامل ها، به کمال رسیدگان؛ فرهیختگان و کسانی که در علم و عرفان عالی رتبه باشند. در شعر پارسی، کاملان هم رتبۀ عارفان و عاشقان الهی اند؛ مثال:«ای دل و جان کاملان گم شده در کمال تو/ عقل همه مقربان بی خبر از وصال تو.