کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چنانکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کما آن که
واژهنامه آزاد
به طوری که، چنانکه
-
interminably
واژهنامه آزاد
بطور پایان ناپذیر، چنانکه تمام نشود، بطور بسیار دراز
-
چرکمرد
واژهنامه آزاد
(جامه و مانند آن) چرک و شوخگن شده چنانکه دیگر بار پاک نشود.
-
خوتای
واژهنامه آزاد
خدا ، چنانکه در گذشته خدای زمان را " زروان خوتای " می نامیدند .
-
پاریزیدن
واژهنامه آزاد
به لری در اندیمشک به معنای له کردن و تبدیل کردن به اجزاء است چنانکه در سغد همین واژه ی پازه به معنای جزء است .پس پازه همان پاره است و می تواند برابر جزء باشد
-
نشات
واژهنامه آزاد
هریک از مرتبه انتقالی اشیائ را نشات گویند. چنانکه گویند نشات برزخ - نشات آخرت - نشات هیولی
-
بل
واژهنامه آزاد
(گلستان و خراسان) برق زدن؛ چنانکه بَلبَلی گوش به کسی می گویند که گوشش دائم به دید می آید. بل زدن هم به معنی برق زدن است.
-
اکران
واژهنامه آزاد
اِکران واژهای فرانسوی است به معنای پرده سینما که در فارسی هم بکار میرود. در فارسی واژه اکران معنی «به نمایش درآوردن» نیز گرفتهاست چنانکه میگویند "روز اکران این فیلم نزدیک است"
-
جوانازن
واژهنامه آزاد
زن با سلیقه ، زنی که در اداره کرد خانه یا امور زنانه مهارت دارد. چنانکه ظاهر کلمه نشان می دهد اصل این کلمه فارسی است و تلفظ آن جوانه زن بوده وبه زبان ترکی آذری منتقل شده است این واژه در فارسی منسوخ شده ولی در زبان ترکی آذری همچنان کاربرد دارد.
-
تژگاه
واژهنامه آزاد
محل آتش کوچک،تش گاه، آتش گاه کوچک، روشنایی، عشایر لر روی تژگاه نان و غذای خود را آماده می کنند، تژگاه برای عشایر لر بسیار مقدس است چنانکه فقط در مرگ جوان و یا بزرگ قوم آب بر تژگاه می ریزند تا آتش و شعله خاموش گردد که نشانی باشد از خاموشی عمر فرد درگذ...
-
ذوالنار
واژهنامه آزاد
کلمۀ "ذوالنار" (زُنّار) به کراوات [ کْرا / ک ِ ] (فرانسوی ، اِ) (دراز آویز) اطلاق می شود که مسیحیان و زردشتیان از دیرباز، برای تمایز خود از مسلمانان، آن را به گردن یا کمر می آویخته اند. بستن زنار در زمان پیغمبر (ص) نیز در میان مسیحیان رواج داشته است....
-
فرتاک
واژهنامه آزاد
آینده. فر. [ ف َ / ف ِ ] (پیشوند) پیشوند است بمعنی پیش ، جلو، بسوی جلو، و غیره ، چنانکه در کلمات فرخجسته ، فرسوده ، فرمان . در پارسی باستان و اوستا:فْرَ ۞ ، ارمنی:هْرَ ۞ ، هندی باستان:پْرَ ۞ . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). تاک . [ ک َ ] (ع اسم اشاره )...