آینده.
فر. [ ف َ / ف ِ ] (پیشوند) پیشوند است بمعنی پیش ، جلو، بسوی جلو، و غیره ، چنانکه در کلمات فرخجسته ، فرسوده ، فرمان . در پارسی باستان و اوستا:فْرَ ۞ ، ارمنی:هْرَ ۞ ، هندی باستان:پْرَ ۞ . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
تاک . [ ک َ ] (ع اسم اشاره ) آن ۞ . (از دزی ج 1 ص 139). اسم اشاره ٔ مؤنث ذاک . (ناظم الاطباء).
تاک . (اِخ ) طاق . رجوع به طاق و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 359 و حبیب السیر چ تهران ج 2 ص 113 شود.(طاق . (اِ) سقف محدب . آسمانه . درونسو یا جانب انسی سقف . سقفی چون خرپشته کرده . عقد (طاق بنا.)
تاک . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد که در 68 هزارگزی جنوب خاوری فریمان و در 10 هزارگزی جنوب راه مالرو فریمان به آق دربند قرار دارد. دامنه ای است معتدل و18 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
این واژه توسط کاربران به سایت اضافه شده است. این امکان وجود دارد که معنی آن دقیق نباشد. شما می توانید معنی این واژه را ویرایش و یا حذف نمایید. ویرایش
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.