کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همراز و هم زانو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شیراوند
واژهنامه آزاد
(لری) نام خانوادگی در لرستان؛ کسی که شیر را می بندد و به زانو درمی آورد. در اصل «شیربند» بوده و در گذر زمان، به شیراوند تبدیل شده است.
-
همچی
واژهنامه آزاد
(ق. عامیانه) [هم + چی] مخفف همچننن. 1- چنان «یارو همچی میگه صد دانه یاقوت دسته به دسته...با نظم و ترتیب یکجا نشسته، انگار دونه های ذرت شلوارک پاشونه دارن تو کوچه فوتبال بازی میکنن!!!» «همچی می گه تنها اپراتور حامی تیم فوتبال که انگار ۱۵۸ تا اپراتور ...
-
دوستی کردن
واژهنامه آزاد
هم فکر و هم راه شدن, یکدل یکرنگ شدن
-
خصولتی
واژهنامه آزاد
[xosulati] خصوصی-دولتی (هم خصوصی و هم دولتی).
-
بینونت
واژهنامه آزاد
جدایی؛ با تباین (جدا شدن از یکدیگر) هم ریشه و هم خانواده است.
-
هاوده نگ
واژهنامه آزاد
(کردی) هم صدا، یک صدا و هم نفس؛ نامی است برای پسران.
-
تانک آبخاکی
واژهنامه آزاد
تانک آبخاکی (amphibian tank)؛ تانکی که هم در آب و هم در خشکی می تواند حرکت کند و عملیات انجام دهد.
-
سروال
واژهنامه آزاد
در میان اعراب دروان پیامبر ،علاوه بر پیراهن ، یکی دیگر از جامه های دوخته یا چفت و بستدار، "سروال" بود که به جای اِزار برای ستر پایین تنه به کار می رفت و می توان آن را "دامنِ پادار" یا چیزی مشابه آن گفت تا حدود زانو امتداد دارد گرچه از حیث پوشیدگی، ب...
-
یکپارچگی
واژهنامه آزاد
وحدت و هم بستگی
-
هماهنگ
واژهنامه آزاد
هم جهت. هم اراده. هم صدا. ( هماهنگی ):در یک جهت قرارگرفتن اراده (ها) بر روی هم قرار گرفتن نمودار سینوسی دو اراده به طور کامل به نحوی که تفاوتی میان آنها نباشد. هم جهت شدن.هم صدا شدم.هم سو شدن و به اشتراک نظر رسیدن.نتیجه آن از میان برداشته شدن اختلافا...
-
Gnomes
واژهنامه آزاد
موجودات خیالی که کلاه قرمز بر سر دارند؛ امروزه مجسمه هایی از آن ها را در باغ ها می گذارند، هم برای زیبایی و هم دورکردن حیوانات کوچک مانند موش و ملخ و ...
-
socket
واژهنامه آزاد
گیرَک. زبانزدِ تَشنیکی (فنی). هم connector و هم socket را در پارسی می شود گیرَک نامید. آنها دیسه های (شکل های) گوناگون و نر و ماده دارند.
-
connector
واژهنامه آزاد
گیرَک. زبانزدِ تَشنیکی (فنی). هم connector و هم socket را در پارسی می شود گیرَک نامید. آنها دیسه های (شکل های) گوناگون و نر و ماده دارند.
-
سمه
واژهنامه آزاد
سُمِه یا به معنای سوراخ است. سوراخ و سُمبه هم (همراه هم )در عبارات عامیانه کاریرد دارد
-
کفو
واژهنامه آزاد
همتا، همانند. هم کفو بودن، در ازدواج، در اصطلاح شرع یعنی زن و مرد در آنچه شرع تعیین کرده، به هم شبیه باشند.