(ق. عامیانه) [هم + چی] مخفف همچننن.
1- چنان
«یارو همچی میگه صد دانه یاقوت دسته به دسته...با نظم و ترتیب یکجا نشسته، انگار دونه های ذرت شلوارک پاشونه دارن تو کوچه فوتبال بازی میکنن!!!»
«همچی می گه تنها اپراتور حامی تیم فوتبال که انگار ۱۵۸ تا اپراتور تلفن داریم تو ایران! »
2-لحظه ای که
«همچی که رسیدیم در خونه. دیدم آقا رو زمین دو زانو نشست »
3-یک جورهایی،بفهمی نفهمی، تا حدودی
«این فیلمه همچی ضد امریکایی می زد»
4-خیلی
«من دوس داشتم توی ی محیط ببینمشون ک اخلاقیاتش کامل بیاد دستم ک خوب حالا هم همچی بد نبود»
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
این واژه توسط کاربران به سایت اضافه شده است. این امکان وجود دارد که معنی آن دقیق نباشد. شما می توانید معنی این واژه را ویرایش و یا حذف نمایید. ویرایش
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.