کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لرزش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لو دروکه
واژهنامه آزاد
لرزش لب و فک در اثر سردی هوا
-
دلیدن
واژهنامه آزاد
حرکت غیر عادی پلک چشم-به اصطلاح مور مور کردن پلک چشم-لرزش غیر ارادی پلک چشم -دلیدن بر وزن پریدن،جویدن
-
مرمر
واژهنامه آزاد
مُرْمُرْ:(mormor) در گویش گنابادی یعنی لرزش ، حالت و احساسی که هنگام نوازش اندام بدن دست می دهد و شبیه برق گرفتگی است ، مور مور شدن
-
تبریز
واژهنامه آزاد
تبریز یا «توریز»، در لغت به معنای ریخته شده از «تب و لرز» یا «تولرز» (با زبر «ت» و سکون «و»)، و لرزش زمین یا زلزله است. و چنان آمده است که بارها در درازنای تاریخ بر اثر زلزله با خاک یکسان شده است.
-
تبریز
واژهنامه آزاد
تبریز یا «توریز» یا «توریژ» یا «تورژ» و «دورژ» در لغت به معنای ریخته شده از «تب و لرز» یا «تو لرز» (با زبر «ت» و سکون «و») و لرزش زمین یا زلزله است. و چنان آمده است که بارها در درازنای تاریخ بر اثر زلزله با خاک یکسان شده است. در زمان های دورتر، این و...