کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عُقَدِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خطبه عقد
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) سوگند زناشویی.
-
مغابنه _ عقد مغابنه ای
واژهنامه آزاد
به معنای غرری - مخاطره آمیز ..... در قانون مدنی ,عقد مغابنه ای , در عقد اجاره اشخاص گویند عقد شانسی - و گفته اند مغابنه بر ریشه غبن بدین منظور که میخواهد احد طرفین یکدیگر را مغبون سازند
-
جستوجو در متن
-
مهرالمسمی
واژهنامه آزاد
هرگاه مهر در عقد نکاح ثبت شده باشد را مهرالمسمی گویند
-
لیا
واژهنامه آزاد
لیا” کلمه ای عبری بوده و نام دختر شعیب پیامبر است. دختری که بعد از بلوغ به عقد یعقوب پیامبر درآمده و مادر شش فرزند میشود.
-
مفوضة البضع
واژهنامه آزاد
زوجه را در عقد نکاحی که دایم بوده و مهر ذکر نشده باشد یا شرط عدم مهر شده باشد مفوضه البضع نامند.
-
راحیل
واژهنامه آزاد
در روایات آمده است راحیل نام فرشته ای است که زیباروترین و خوش بیان ترین فرشتة الهی است که عقد امام علی علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها را در آسمانها خوانده است.
-
رضایت کنیز
واژهنامه آزاد
بنابر باور دسته ای از فقهای صدر اسلام ملک یمین مجوز آمیزش نبوده، یعنی برای نزدیکی با کنیز باید عقد خواند؛ درنتیجه رضایت کنیز هم مهم بوده.
-
ایجابی
واژهنامه آزاد
واجب گردانیدن منسوب به ایجاب (مصدر) واجب کردن لازم کردن مقابل نفی سلب . 2 - پذیرفتن . 3 - اعلام تعهد یا اعلام تملیک (عقد تملیکی) مقابل قبول 4 - حکم بثبوت ربط قضیه مقابل سلب .
-
وجه التزام
واژهنامه آزاد
مبلغی است که متعاقدین در حین انعقاد عقد به موجب توافق به عنوان میزان خسارت (مادی یا معنوی) محتمل الوقوع ناشی از عدم اجرای تعهد یا ناشی از تاخیر در اجرای تعهد پیش بینی کرده و بر آن توافق کنند
-
فرتاک
واژهنامه آزاد
آینده. فر. [ ف َ / ف ِ ] (پیشوند) پیشوند است بمعنی پیش ، جلو، بسوی جلو، و غیره ، چنانکه در کلمات فرخجسته ، فرسوده ، فرمان . در پارسی باستان و اوستا:فْرَ ۞ ، ارمنی:هْرَ ۞ ، هندی باستان:پْرَ ۞ . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). تاک . [ ک َ ] (ع اسم اشاره )...