کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطاقک بالا ی بام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
میچ
واژهنامه آزاد
میچ واژه ی است کوردی .به معنای سقف خانه ،زیر بام گفته میشود.
-
نوخا
واژهنامه آزاد
نوخا- ا. nowxa :ناودان ، آبرو ی حلبی یا سفالینی که آب را از بام به پایین هدایت می کند.
-
نیاس
واژهنامه آزاد
لبه ی بام یا بالکن که معمولا از چوب بوده و با یک تیرک چوبی و کاهگل کشیده می شده است.
-
بشمه، برگه
واژهنامه آزاد
به لبه ی بیرونی پشت بام خانه های گلی قدیمی گویند که از ترکیب چوب، ساقه های گندم و شاخ و برگ درختان و گل ساخته می شود-آبچیک
-
والا غیرتا
واژهنامه آزاد
شیوه ی دوم گفتاری همان "بالا غیرتاً" که بعضاَ "والا غیرتاً" هم گفته میشود. از روی جوانمردی و گذشت.
-
پشت گرد
واژهنامه آزاد
میله کوچکی که در بالا یا پشت گُرد دست بافته های داری قرار می گیرد و وظیفه ی جلو و عقب بردن نخهای چله را برای تعویض نخ زیر و رو به عهده دارد.
-
تنگله فس
واژهنامه آزاد
تنگله فس- ا.مر. tongele fes : الا کلنگ ، وسیله ی بازی کودکان به صورت میله ای فلزی بلند که از وسط توسط پینی به زمین متصل است و یکی بر یکسر و دیگری بر سر دیگر آن نشیند و هر زمان یک سر آن به بالا برند و سر دیگر را پائین آرند.
-
پَپَله
واژهنامه آزاد
در لهجه زواره ای به معنی سوراخ هایی به اندازه قرار دادن پا در آن است که احیانا در چاه و یا دیوار ایجاد می شده و برای بالا رفتن از آن استفاده می کرده اند این کلمه در اصل پا پلّه یعنی پلّه ی پا بوده است.
-
پرس وپاس
واژهنامه آزاد
این واژه در معنای س ج (سین جیم) و بازجوئی و پرسش و پاسخ یک واژه ی مشتق- مرکب است که براساس دستور زبان پارسی رسمی در سیستان به معانی بالا کاربرد گسترده دارد. کاربرد دیگر آن به معنای اجازه گرفتن است.
-
پروشا
واژهنامه آزاد
وقتی انسان در شکل غیر مادی خود برای تعلم به عوالم درون(طبقات بالا) سفر میکند توسط این روح مقدس و برجسته راهنمایی خواهد شد.میتوان porusha را در کوتاهترین معنای پارسی اصطلاحا" ((فرشته ی مقدس راهنما)) ترجمه کرد.(برگرفته از مکاتب عرفانی شرق و اک )
-
ساتیر
واژهنامه آزاد
ساتیر خدای درجه دوم رفیق باخوس که با گیسویی راست ایستاده گوشهای نوک تیز دو شاخ کوچک و ساقهای بز معرفی شده و یک جام یک ( چوبی که میوه درخت کاج بر سر آن بود و شاخه مو و عشقه در آن پیچیده بودند ) یا آلتی موسیقی در دست داشت .در اساطیر یونانی و رومی سایت...
-
تبریز
واژهنامه آزاد
تبریز یا «توریز» یا «توریژ» یا «تورژ» و «دورژ» در لغت به معنای ریخته شده از «تب و لرز» یا «تو لرز» (با زبر «ت» و سکون «و») و لرزش زمین یا زلزله است. و چنان آمده است که بارها در درازنای تاریخ بر اثر زلزله با خاک یکسان شده است. در زمان های دورتر، این و...