کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستأصل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اثل
فرهنگ فارسی عمید
درختی بزرگتر از درخت گز با چوبی بسیار سخت؛ شورگز.
-
اجرت المثل
فرهنگ فارسی عمید
اجارهبهایی که پس از تمام شدن مدت اجاره از روی میزان اجارۀ نظایر آن معیّن میشود.
-
ارسال المثل
فرهنگ فارسی عمید
در بدیع، آوردن مثل مشهور یا سخن حکیمانه در شعر که حکم ضربالمثل پیدا کند، مانندِ این شعر: هرچه داری شب نوروز به می ساز گرو / غم روزی چه خوری، روز نو و روزی نو (امیرمحمد صالح طوسی: لغتنامه: روز)، یا این شعر: نصیحت همهعالم چو باد در قفس است / به گوش ...
-
اسل
فرهنگ فارسی عمید
۱. نیزه.۲. هر چیز باریک و تیز، مانندِ کارد، شمشیر، و تیر.۳. خار.۴. نوعی نی که از آن حصیر میبافند؛ دوخ.
-
اصل
فرهنگ فارسی عمید
۱. بن؛ پی؛ بنیاد.۲. نژاد.۳. قاعده و قانون.۴. ریشه؛ ریشۀ درخت.۵. (حقوق) هریک از مادههای قانون اساسی یا هر قانون دیگر.۶. آنچه وجودش وابسته به خودش باشد؛ خودِ چیزی.۷. بیخ؛ بن هرچیز؛ بخش زیرین هر چیز.۸. خاستگاه.〈 اصل کار: [عامیانه] شخص یا چیز مهم و...
-
اکسل
فرهنگ فارسی عمید
محوری عرضی که چرخهای محرک یا آزادگرد هر نوع وسیلۀ نقلیه روی آن نصب میشود؛ میله؛ محور چرخ.
-
الحاصل
فرهنگ فارسی عمید
کلمهای که در اختصار کلام گفته یا نوشته میشود، مانند بالجمله، القصه، باری، و خلاصه.
-
اماثل
فرهنگ فارسی عمید
برتر؛ فاضلتر.
-
بااصل
فرهنگ فارسی عمید
اصلدار؛ اصیل؛ نجیب؛ شریف.
-
بارزالتناسل
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی که دارای ریشه، ساقه، برگ، و گل باشد؛ پیدازا.
-
بسل
فرهنگ فارسی عمید
= گاورس
-
بصل
فرهنگ فارسی عمید
پیاز.
-
پاک اصل
فرهنگ فارسی عمید
پاکنژاد؛ پاکگوهر؛ نجیب.
-
پرحاصل
فرهنگ فارسی عمید
۱. پربار؛ پُربَر.۲. درخت یا زمین که حاصل بسیار بدهد.
-
پیمان گسل
فرهنگ فارسی عمید
کسی که به عهدوپیمان خود عمل نکند؛ پیمانشکن؛ عهدشکن.