کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حسنجان مراغی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آذاراقی
فرهنگ فارسی عمید
= کچوله
-
ابواسحاقی
فرهنگ فارسی عمید
نوعی فیروزۀ خوشرنگ و شفاف.
-
اتقی
فرهنگ فارسی عمید
۱. پرهیزکارتر؛ پارساتر.۲. حفظکنندهتر.
-
اذاراقی
فرهنگ فارسی عمید
= کچوله
-
ارثماطیقی
فرهنگ فارسی عمید
علم اعداد؛ علم حساب؛ فن محاسبه.
-
ازاراقی
فرهنگ فارسی عمید
= کچوله
-
افقی
فرهنگ فارسی عمید
ویژگی چیزی که موازی افق و سطح زمین باشد.
-
اقتنالوقی
فرهنگ فارسی عمید
= بادآورد
-
ایناغی
فرهنگ فارسی عمید
سخنچینی.
-
باغی
فرهنگ فارسی عمید
۱. ظالم.۲. سرکش؛ نافرمان؛ گردنکش.
-
باقی
فرهنگ فارسی عمید
۱. پایدار؛ پاینده؛ جاوید.۲. بازمانده؛ بهجامانده.۳. (اسم) [قدیمی] باقیماندۀ خراج یا مالیات که بر عهدۀ کسی است.۴. (اسم، صفت) از نامها و صفات خداوند.〈 باقی داشتن: (مصدر متعدی) [قدیمی]۱. چیزی کسر داشتن و بدهکار بودن.۲. ثابت و برقرار داشتن؛ پایدار...
-
بغی
فرهنگ فارسی عمید
۱. ایجاد فساد کردن؛ بدکاری.۲. ستم کردن؛ تعدی.۳. سرکشی؛ نافرمانی؛ گردنکشی.
-
بلاغی
فرهنگ فارسی عمید
مربوط به بلاغت: علوم بلاغی.
-
بواسحاقی
فرهنگ فارسی عمید
= ابواسحاقی: ◻︎ راستی خاتم فیروزۀ بواسحاقی / خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود (حافظ: ۴۲۲).
-
بواقی
فرهنگ فارسی عمید
= باقی