کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وَجْهِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وَجْهِ
فرهنگ واژگان قرآن
رو- صورت - خودِ (ﭐبْتِغَاءَ وَجْهِ يعني طلب خشنودي از آن جهت كه رضايت از كسي به منزله ي رو كردن به او و عدم رضايت مانند پشت كردن به اوست .وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر ج...
-
جستوجو در متن
-
لَا تَکُونَنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
حتماً نباش - به هیچ وجه نباش
-
جَنَّةِ
فرهنگ واژگان قرآن
باغ (وجه تسمیه اش این است که پوشش درختان مانع از دیدن زمین می شود)-بهشت
-
وُجُوهِ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره ها (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه خدا چيزي است ک...
-
وُجُوهَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره هايتان -رويتان (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه خد...
-
وَجْهَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره ات -رویت (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه خدا چيزي...
-
وَجْهِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره ام -رویم - صورتم (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه ...
-
مُسْوَدّاً
فرهنگ واژگان قرآن
سیاه شده (مقصود از اسوداد وجه در عبارت" وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِـﭑلْأُنثَىٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً "سياه شدن روي ، بطور کنايه خشمناک شدن است و در عبارت "وَيَوْمَ ﭐلْقِيَامَةِ تَرَى ﭐلَّذِينَ کَذَبُواْ عَلَى ﭐللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ "س...
-
مُّسْوَدَّةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
سیاه شده (مقصود از اسوداد وجه در عبارت" وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِـﭑلْأُنثَىٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً "سياه شدن روي ، بطور کنايه خشمناک شدن است و در عبارت "وَيَوْمَ ﭐلْقِيَامَةِ تَرَى ﭐلَّذِينَ کَذَبُواْ عَلَى ﭐللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ "س...
-
وُجُوهَهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره هايشان -روهایشان (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه ...
-
وُجُوهَهُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره هايشان -روهایشان (حرف میم به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است .وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشي...
-
وَجْهَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره اش -رویش (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه خدا چيزي...
-
وَجْهِهَا
فرهنگ واژگان قرآن
صورت آن - صورتش (در عبارت "ذَ ٰلِکَ أَدْنَىٰ أَن يَـأْتُواْ بِـﭑلشَّهَادَةِ عَلَىٰ وَجْهِهَا "يعني منظور صورت صحيح گواهي دادن است . وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سط...
-
يَخْلُ
فرهنگ واژگان قرآن
تا خالي شود (جمله "يخل لکم وجه ابيکم "(تا روي پدرتان برايتان خالي شود) کنايه از اين است که محبتش خالص براي شما شود ، و آن مانعي که محبت پدر را به خود ميکشد و نميگذارد به شما برسد از ميان برود )