کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منسوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ظِهْرِيّاً
فرهنگ واژگان قرآن
ازياد رفته (ظِهري منسوب به ظـَهر است ،همچنانکه در فارسي کلمه پشتي منسوب به پشت است چيزي که هست وقتي از کلمه ظـَهر منسوب ميسازند ظاي آن را کسره ميدهند و اين کلمه به معناي هر چيزي است که انسان آن را پشت سر قرار دهد و به آن پشت کند بطوري که بکلي از ياد...
-
لُّجِّيٍّ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار عميق - متلاطم (کلمه بحر لجي به معناي درياي پر موجي است که امواجش همواره در آمد و شد است و لجي منسوب به لجه دريا است که همان تردد امواج آن است)
-
أَعْجَمِيٌّ
فرهنگ واژگان قرآن
کسي که سخن گفتنش غير عربي و غير بليغ است، چه اينکه اصلا عرب نباشد ، يا آنکه عرب باشد ولي لکنتي در زبانش باشد -کسي که نمي تواند درست صحبت کند (عجم به معناي غير عرب است و عجمي کسي را گويند که به غير عرب منسوب باشد و اعجم کسي را گويند که زبانش لکنت باشد...
-
رَّوْحِ
فرهنگ واژگان قرآن
نفس - نفس خوش (هر جا استعمال شود کنايه است از راحتي ، که ضد تعب و خستگي است ، و وجه اين کنايه اين است که شدت و بيچارگي و بسته شدن راه نجات در نظر انسان نوعي اختناق و خفگي تصور ميشود ، همچنانکه مقابل آن يعني نجات يافتن به فراخناي فرج و پيروزي و عافيت ...
-
وُجُوهِ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره ها (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه خدا چيزي است ک...
-
وُجُوهَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره هايتان -رويتان (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه خد...
-
وَجْهَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره ات -رویت (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه خدا چيزي...
-
وَجْهِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره ام -رویم - صورتم (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه ...
-
وُجُوهَهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره هايشان -روهایشان (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه ...
-
وُجُوهَهُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره هايشان -روهایشان (حرف میم به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است .وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشي...
-
وَجْهِ
فرهنگ واژگان قرآن
رو- صورت - خودِ (ﭐبْتِغَاءَ وَجْهِ يعني طلب خشنودي از آن جهت كه رضايت از كسي به منزله ي رو كردن به او و عدم رضايت مانند پشت كردن به اوست .وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر ج...
-
وَجْهَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
چهره اش -رویش (وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سطح بيرون آن است ، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش ميباشد ، يعني آن طرفي که با آن با مردم روبرو ميشود ، و وجه خدا چيزي...
-
وَجْهِهَا
فرهنگ واژگان قرآن
صورت آن - صورتش (در عبارت "ذَ ٰلِکَ أَدْنَىٰ أَن يَـأْتُواْ بِـﭑلشَّهَادَةِ عَلَىٰ وَجْهِهَا "يعني منظور صورت صحيح گواهي دادن است . وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سط...