کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رنگ بر رو شکستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جَاثِمِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
نشسته ها -زانو زده ها(نشسته بر دو زانو) -به رو افتاده ها بر زمین - کنایه ایست از مرگ
-
سَجَدَ
فرهنگ واژگان قرآن
سجده کرد (سجود يا سجده به معناي به رو بر زمين افتادن و پيشاني و يا چانه را بر زمين نهادن است )
-
سَجَدُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
سجده کردند(سجود يا سجده به معناي به رو بر زمين افتادن و پيشاني و يا چانه را بر زمين نهادن است )
-
سُجَّداً
فرهنگ واژگان قرآن
سجده کنان (جمع ساجد،سجود يا سجده به معناي به رو بر زمين افتادن و پيشاني و يا چانه را بر زمين نهادن است )
-
سُّجُودِ
فرهنگ واژگان قرآن
سجده کردن (سجود يا سجده به معناي به رو بر زمين افتادن و پيشاني و يا چانه را بر زمين نهادن است ، سجود مصدر بوده وبه يکبار انجام دادن آن ، سجده مي گويند)
-
مُکِبّاً
فرهنگ واژگان قرآن
صورت بر زمین نهاده (کلمه مکب اسم فاعل از إکباب (باب افعال ) است ، و إکباب الشيء علي وجهه به معناي آن است که کسي را به رو به زمين بيندازي. عبارت "يَمْشِي مُکِبّاً عَلَىٰ وَجْهِهِ "یعنی با صورت روي زمين ميخزد )
-
لَا يَلْتَفِتْ
فرهنگ واژگان قرآن
باز نگردد - رو بر نگرداند (ازمصدر التفات (باب افتعال) است و ثلاثي مجرد آن لفت است وقتي ميگويند : لفته عن کذا - فلاني را از فلان کار لفت کرد معنايش اين است که او را منصرف ساخت . و فلاني التفات کرد يعني روي خود را از آن سويي که داشت برگردانيد (و به سوي...
-
کَوْثَرَ
فرهنگ واژگان قرآن
خيرو خوبي زيادي که هيچ گاه کم نمي شود و رو به افزايش است (کلمه کوثر بر وزن فوعل به معناي چيزي است که شأنش آن است که کثير باشد ، و کوثر به معناي خير کثير است )
-
مَّعْرُوشَاتٍ
فرهنگ واژگان قرآن
داربستی شده ها (از عرش به معناي داربست و آلاچيق است ، يعني سقفي که بر روي پايههائي زده ميشود ، تا بوتههاي مو را روي آن بخوابانند . مانند عبارت " جنات معروشات و غير معروشات "سقف خانه را هم از همین رو عرش مينامند فرقش با سقف این است که سقف تنها به طاق...
-
لَا تُؤْمِنُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
اطمینان نورزید - اعتماد نکنید-ایمان نیاورید(درعبارت "قُلْ ءَامِنُواْ بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُواْ إِنَّ ﭐلَّذِينَ أُوتُواْ ﭐلْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّداً " چون شرط واقع شده برای جمله بعدی جزم گرفته (بگ...
-
يَلْمِزُکَ
فرهنگ واژگان قرآن
بر تو خرده مىگيرند- از تو عیب جویی می کنند(اصل ماده همز به معناي شکستن است ، و کلمه لمز نيز به معناي عيب است پس همزه و لمزه هر دو به يک معنا است . ولي بعضي گفتهاند : بين آن دو فرقي هست ، و آن اين است همزه به آن کسي گويند که دنبال سر مردم عيب ميگويد و...
-
زَيْدٌ
فرهنگ واژگان قرآن
نام پسر خوانده پيامبر(زيد غلامي بود که پيامبر خريداري و آزاد نمود و به دست ايشان مسلمان شد بعدها پدرش اورا مي يابد واز او مي خواهد که به جمع خانواده اش بر گردد ، پيامبر نيز او را در تصميم گيري آزاد مي گذارد ولي زيد حاضر به ترک پيامبر نمي شود و پدراو ...
-
وَجْهِ
فرهنگ واژگان قرآن
رو- صورت - خودِ (ﭐبْتِغَاءَ وَجْهِ يعني طلب خشنودي از آن جهت كه رضايت از كسي به منزله ي رو كردن به او و عدم رضايت مانند پشت كردن به اوست .وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر ج...
-
لُّمَزَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
بسیار عیب جو - بسیار ایرادگیر- بسیار بدگو(اصل ماده همز به معناي شکستن است ، و کلمه لمز نيز به معناي عيب است پس همزه و لمزه هر دو به يک معنا است . ولي بعضي گفتهاند : بين آن دو فرقي هست ، و آن اين است همزه به آن کسي گويند که دنبال سر مردم عيب ميگويد و ...
-
وَزْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
وزن - سنگینی - نسبت شیء اندازه گیری شده به واحد اندازه گیری - واحد اندازه گیری (در عباراتی نظیر "وَﭐلْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ ﭐلْحَقُّ " اشاره دارد به اینکه هر قدر عمل مشتمل بر حق باشد به همان اندازه اعتبار و ارزش دارد ، و چون اعمال نيک مشتمل بر حق است از ...