کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
در هر صورت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مِزَاجُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
افزودنيش - چاشنيش (کلمه مزاج به معناي هر چيزي است که به وسيله آن امتزاج صورت ميگيرد)
-
مِزَاجُهَا
فرهنگ واژگان قرآن
افزودنيش - چاشنيش (کلمه مزاج به معناي هر چيزي است که به وسيله آن امتزاج صورت ميگيرد)
-
يَأْفِکُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
به دروغ بافته بودند(افک به معناي گرداندن هر چيزي است از صورت اصليش ، و لذا به دروغ هم افک مي گويند)
-
يُفْتَرَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
به دروغ بافته شده است- افتراء زده شده است ( افک به معناي گرداندن هر چيزي است از صورت اصليش ، و لذا به دروغ هم افک مي گويند)
-
تُؤْفَکُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
منحرف مي شويد-برگردانده می شوید (افک به معناي گرداندن هر چيزي است از صورت اصليش ، و لذا به دروغ هم افک می گویند.عبارت "فَأَنَّىٰ تُؤْفَکُونَ "یعنی پس چگونه شما را [ازحق به سوى باطل] برمىگردانند؟)
-
لَّمّاً
فرهنگ واژگان قرآن
به اين صورت كه علاوه برسهم خود،سهم ديگران را نيز به خود اختصاص دهد ، و خلاصه هر چه به دستش بيايد بخورد ، چه پاک و حلال باشد و چه خبيث (عبارت "أَکْلاًَ لَّمّاً " يعني يك جا و كامل خوردن يا به عبارت ديگر بلعيدن)
-
نَّاعِمَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
آن کس که از شادی در پوست خود نمی گنجد - آن کس که نعمتی به او رسیده است (کلمه ناعمه در عبارت "وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاعِمَةٌ "يا از نعومة است ، که به معنی بهجت و سروري است که از باطن به ظاهر انسان سرايت ميکند ، و هر بيننده را از مسرت باطني با خبر ميسا...
-
لَا يَکُفُّونَ
فرهنگ واژگان قرآن
دفع نمی کنند (کلمه کف به معناي کف دست آدمي است که آن را باز و بسته ميکند ، و معناي کففته اين است که من او را با کف دست زدم و دفع کردم ، و بهمين مناسبت متعارف شده که اين کلمه را در معناي دفع هر چند که با کف دست صورت نگيرد استعمال شود ، حتي شخص کور را ...
-
کَفَفْتُ
فرهنگ واژگان قرآن
دفع کردم(کلمه کف به معناي کف دست آدمي است که آن را باز و بسته ميکند ، و معناي کففته اين است که من او را با کف دست زدم و دفع کردم ، و بهمين مناسبت متعارف شده که اين کلمه را در معناي دفع هر چند که با کف دست صورت نگيرد استعمال شود ، حتي شخص کور را هم بخ...
-
کَفَيْنَاکَ
فرهنگ واژگان قرآن
از تو دفع کرديم - از تو باز داشتيم - از تو کوتاه مي کنيم(کلمه کف به معناي کف دست آدمي است که آن را باز و بسته ميکند ، و معناي کففته اين است که من او را با کف دست زدم و دفع کردم ، و بهمين مناسبت متعارف شده که اين کلمه را در معناي دفع هر چند که با کف د...
-
عُرْفاً
فرهنگ واژگان قرآن
به صورت پشت سر هم - براي کار خير يا معروف (در اصل به معني دسته مويي است که در گردن اسب ميباشد و هر امري را که به طور تعاقب و پشت سر هم واقع بشود به يال اسب تشبيه ميکنند ، مثلا به عنوان استعاره گفته ميشود فلانيها مثل يال اسب آمدند ، يعني پشت سرهم .در ...
-
يَکُفَّ
فرهنگ واژگان قرآن
که باز دارد (کلمه کف به معناي کف دست آدمي است که آن را باز و بسته ميکند ، و معناي کففته اين است که من او را با کف دست زدم و دفع کردم ، و بهمين مناسبت متعارف شده که اين کلمه را در معناي دفع هر چند که با کف دست صورت نگيرد استعمال شود ، حتي شخص کور را ه...
-
وَجْهِهَا
فرهنگ واژگان قرآن
صورت آن - صورتش (در عبارت "ذَ ٰلِکَ أَدْنَىٰ أَن يَـأْتُواْ بِـﭑلشَّهَادَةِ عَلَىٰ وَجْهِهَا "يعني منظور صورت صحيح گواهي دادن است . وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمي سط...
-
وَجْهِ
فرهنگ واژگان قرآن
رو- صورت - خودِ (ﭐبْتِغَاءَ وَجْهِ يعني طلب خشنودي از آن جهت كه رضايت از كسي به منزله ي رو كردن به او و عدم رضايت مانند پشت كردن به اوست .وجه هر چيزي به معناي ناحيهاي از آن چيز است که با آن با غير روبرو ميشود و ارتباطي با آن دارد ، همچنان که وجه هر ج...
-
رَّوْحِ
فرهنگ واژگان قرآن
نفس - نفس خوش (هر جا استعمال شود کنايه است از راحتي ، که ضد تعب و خستگي است ، و وجه اين کنايه اين است که شدت و بيچارگي و بسته شدن راه نجات در نظر انسان نوعي اختناق و خفگي تصور ميشود ، همچنانکه مقابل آن يعني نجات يافتن به فراخناي فرج و پيروزي و عافيت ...