کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حيوانات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
وُحُوشُ
فرهنگ واژگان قرآن
حیوانات وحشی (کلمه وحوش جمع وحش است ، و اين کلمه به معناي حيواني است که هرگز با انسانها انس نميگيرد ، مانند درندگان و امثال آن )
-
نَفَشَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
شبانه چريد (کلمه نفش ، به معناي چراندن حيوانات در شب است يا اين که شتران و گوسفندان را در شب رها کنند تا بدون چوپان بچرند)
-
دِفْءٌ
فرهنگ واژگان قرآن
گرما (گرمائي که بوسيله پوشیدن پوست و پشم و کرک حيوانات حاصل می شود و يا مراد از آن ، خود آن چيزيست که بدن را گرم ميکند .)
-
دَوَابُّ
فرهنگ واژگان قرآن
جنبندگان (جمع دابة به معنی هر جنبنده و جانداري است که روي زمين حرکت و جنبشي دارد ، و شامل تمامي حيوانات ميشود )
-
عَمَل
فرهنگ واژگان قرآن
عمل - کار(عمل ، عبارت از هر فعلي است که از جانداري با قصد انجام شود ، پس عمل اخص از فعل است ، چون فعل به کارهايي هم که از حيوانات بدون قصد سر ميزند ، اطلاق ميشود ، و حتي گاهي در جمادات نيز اطلاق ميشود ، ولي کلمه عمل کمتر در اينگونه موارد اطلاق ميگردد...
-
يَتِيمَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو يتيم (يتيم به معناي کودک پدر مرده است ، و به کودکي که مادرش مرده باشد ، يتيم نمي گويند ، بعضي گفتهاند : يتيم در انسانها از طرف پدر ، و در ساير حيوانات از طرف مادر است)
-
مَشَارِبُ
فرهنگ واژگان قرآن
نوشيدنيها (و کلمه مشارب جمع مشرب است که مصدر ميمي و به معناي مشروب است . و مراد از مشروب در عبارت "وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَکُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْکُلُونَ وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْکُرُونَ " شير حيوانات است)
-
فُرُوجِهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
شرمگاههايشان (کلمه فروج جمع فرج است به معناي عورت زن و مرد است ، که مردم از بردن نام آنها شرم ميکنند و حفظ فروج کنايه از اجتناب از ارتباط نامشروع است ، از قبيل زنا و لواط و يا جمع شدن با حيوانات و امثال آن)
-
يَتَامَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
يتيمان (کلمه "يتامي" جمع يتيم است ، که بمعناي کودک پدر مرده است ، و به کودکي که مادرش مرده باشد ، يتيم نميگويند ، بعضي گفتهاند : يتيم در انسانها از طرف پدر ، و در ساير حيوانات از طرف مادر است)
-
مِّدْرَاراً
فرهنگ واژگان قرآن
پى در پى و با بركت (کلمه مدرارا مبالغه از مصدر در به معنی ريزش است و مورد استعمال اصلي آن در خصوص شير پستان بوده و بعدها در مورد باران نيز به عنوان استعاره استعمال شده ، چون هم شير و هم باران نفع و فايده دارد پس ارسال سماء مدرارا به معناي فرستادن ابر...
-
مَرْعَاهَا
فرهنگ واژگان قرآن
گياهش - چراگاهش (کلمه مرعي در معناي رعي به کسره راء و سکون عين - يعني گياه نيز اطلاق ميشود ، همانطور که به معناي مصدر ميمي و اسم زمان و مکان ميآيد ، و مراد از بيرون کردن آب زمين از زمين ، شکافتن چشمهها و جاري ساختن نهرها است ، و مراد از اخراج مرعاي ...
-
مُّسَوَّمَةً
فرهنگ واژگان قرآن
نشاندار- چهار پايي كه آزادانه در مراتع مي چرد ونيازي به اينكه براي علوفه بريزند، ندارد(کلمه مسومه که از ماده(س،و،م) گرفته شده ، به معناي چريدن حيوان است ، گفته ميشود : سامت الأبل يعني شتر براه افتاده تا برود و در صحرا بچرد ، و اين گونه حيوانات را که ...
-
طَائِفَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
طائفه - جماعتي از انسانها (طائفه به معناي جماعتي از انسانها است و گويا بدين مناسبت جماعتي از انسانها را طائفه ناميدهاند ، که عرب قبل از آنکه به زندگي شهرنشيني برسند ، شعبه شعبه و قبيله قبيله بودند و هر قبيلهاي در گوشهاي از بيابان زندگي ميکردند ، تابس...
-
وِرْدُ
فرهنگ واژگان قرآن
آبي که انسان و حيوان پس از تلاش و چرخيدنش به دنبال آن به گلويش ميريزد - آبي که انسان و حيوانات تشنه به لب آن ميآيند و از آن مينوشند ( کلمه وَرَد در اصل لغت به معناي قصد رفتن بسوي آب است و به تدريج در چيزهاي ديگر استعمال شده ، مثلا گفتهاند : وردت الم...