آبي که انسان و حيوان پس از تلاش و چرخيدنش به دنبال آن به گلويش ميريزد - آبي که انسان و حيوانات تشنه به لب آن ميآيند و از آن مينوشند ( کلمه وَرَد در اصل لغت به معناي قصد رفتن بسوي آب است و به تدريج در چيزهاي ديگر استعمال شده ، مثلا گفتهاند : وردت الماء - به لب آب رفتم مصدر آن ورود و اسم فاعلش وارد و اسم مفعولش مورود است خداي تعالي نيز در قرآن این معنی را استعمال نموده ، در باره مسافرت موسي (عليهالسلام) به طرف مدين و رسيدنش به لب آب آن محل فرموده : و لما ورد ماء مدين - همينکه به لب آب مدين رسيد و کلمه ورْد به معناي آبي است که انسان و حيوان پس از تلاش و چرخيدنش به دنبال آن به گلويش ميريزد .در عبارت "وَبِئْسَ ﭐلْوِرْدُ ﭐلْمَوْرُودُ " تلاش فرعونیان و امثال آنها را در این دنیا تشبیه کرده به کسی که پس از تلاش بسیار برای رسیدن به آب به جای اینکه آبی خنک و گوارا در گلوی خود بریزد آتش جهنم و آب متعفنی که نوشیدنی اهل جهنم است نصیب او شده )
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
این فرهنگ توسط آقای علیاکبر رستگار در اختیار واژهیاب قرار گرفته است.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.