کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حفظ شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حَفِظَ
فرهنگ واژگان قرآن
حفظ کرده(حفظ:ضبط کردن صورت آن چيزي است که براي ما معلوم شده است ، بطوري که هيچ دگرگوني و تغييري در آن پيدا نشود)
-
جستوجو در متن
-
يُوقَ
فرهنگ واژگان قرآن
بازداشته شده - حفظ شده (جزمش به دلیل شرط شدن برای جمله بعدی است مضارع مجهول از مصدر وقايه است که به معناي حفظ کردن است)
-
فُرُوجِهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
شرمگاههايشان (کلمه فروج جمع فرج است به معناي عورت زن و مرد است ، که مردم از بردن نام آنها شرم ميکنند و حفظ فروج کنايه از اجتناب از ارتباط نامشروع است ، از قبيل زنا و لواط و يا جمع شدن با حيوانات و امثال آن)
-
مَأْوَاکُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
جايگاه شما - محل منضم شدن شما (کلمه ماوي مصدر ميمي از فعل أوي - ياوي - اويا و ماوي است ، وقتي ميگويي : أوي الي کذا معنايش اين است که فلاني خود را منضم به فلان کس يا فلان چيز کرد ، مضارعش ياوي و مصدرش اوي و باب افعالش آوي - يؤوي - ايواء است ، يعني فلا...
-
مَأْوَاهُ
فرهنگ واژگان قرآن
جايگاه او - محل منضم شدن او(کلمه ماوي مصدر ميمي از فعل أوي - ياوي - اويا و ماوي است ، وقتي ميگويي : أوي الي کذا معنايش اين است که فلاني خود را منضم به فلان کس يا فلان چيز کرد ، مضارعش ياوي و مصدرش اوي و باب افعالش آوي - يؤوي - ايواء است ، يعني فلاني ...
-
مَأْوَاهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
جايگاه آنان - محل منضم شدن آنان(کلمه ماوي مصدر ميمي از فعل أوي - ياوي - اويا و ماوي است ، وقتي ميگويي : أوي الي کذا معنايش اين است که فلاني خود را منضم به فلان کس يا فلان چيز کرد ، مضارعش ياوي و مصدرش اوي و باب افعالش آوي - يؤوي - ايواء است ، يعني فل...
-
مَأْوَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
جايگاه - محل منضم شدن(کلمه ماوي مصدر ميمي از فعل أوي - ياوي - اويا و ماوي است ، وقتي ميگويي : أوي الي کذا معنايش اين است که فلاني خود را منضم به فلان کس يا فلان چيز کرد ، مضارعش ياوي و مصدرش اوي و باب افعالش آوي - يؤوي - ايواء است ، يعني فلاني را منض...
-
قَيُّومُ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار قيام کننده (کلمه قيوم بر وزن فيعول است از ماده قيام است و صفتي است که بر مبالغه دلالت دارد وقيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قيام به معناي ايستادن است ، و عادتا بين ايستادن و مسلط شدن بر کا...
-
قَيِّمُ
فرهنگ واژگان قرآن
پايدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واين بدان جهت است که اين کتاب خير دنيا و آخرت پيرو خود را تامين و تضمين نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است .قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون ق...
-
قِيَماً
فرهنگ واژگان قرآن
پايدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واين بدان جهت است که اين دين خير دنيا و آخرت ملت خود را تامين و تضمين نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است .قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قيا...
-
قَيِّمَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
پايدار و استوار-قائم (قائم به امر بندگان واين بدان جهت است که اين کتاب خير دنيا و آخرت پيرو خود را تامين و تضمين نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است .قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون ق...
-
عِشَارُ
فرهنگ واژگان قرآن
شتران حامله ايي که ده ماه از حملشان مي گذرد - کنايه از اموال نفيس و گرانبها (جمع عشراء است وعشراء به معناي ماده شتر حاملهاي است که ده ماه از حملش گذشته باشد ، و همچنان عشرائش مينامند تا وقتي که بچهاش را بزايد ، و چه بسا که بعد از زائيدن هم آن را عشرا...
-
ﭐخْفِضْ جَنَاحَ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار تواضع کن - زیر پر و بال بگیر(کلمه خفض جناح در عبارت "وَﭐخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ ﭐلذُّلِّ مِنَ ﭐلرَّحْمَةِ " در اصل به معنی پر و بال گستردن است ولی کنايه است از مبالغه در تواضع و خضوع زباني و عملي ، و اين معنا از همان صحنهاي گرفته شده که جوجه با...
-
قَائِمٌ
فرهنگ واژگان قرآن
ايستاده -برپا -پا بر جا- ثابت قدم-قیام کننده (کلمه قيام بر وزن فيعال می باشدو قيام بر هر چيز به معناي درست کردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قيام به معناي ايستادن است ، و عادتا بين ايستادن و مسلط شدن بر کار ملازمه هست ودر فارس...