کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جان به لب رسانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شَرِيعَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
طريق و راهي است که آدمي را به لب آب ميرساند .
-
وَرَدَ
فرهنگ واژگان قرآن
به لب آب رفت ( کلمه وَرَد در اصل لغت به معناي قصد رفتن بسوي آب است و به تدريج در چيزهاي ديگر استعمال شده ، مثلا گفتهاند : وردت الماء - به لب آب رفتم مصدر آن ورود و اسم فاعلش وارد و اسم مفعولش مورود است خداي تعالي نيز در قرآن این معنی را استعمال نموده...
-
وِرْداً
فرهنگ واژگان قرآن
به صورت آمدن تشنگان بر لب آب ( کلمه وَرَد در اصل لغت به معناي قصد رفتن بسوي آب است و به تدريج در چيزهاي ديگر استعمال شده ، مثلا گفتهاند : وردت الماء - به لب آب رفتم مصدر آن ورود و اسم فاعلش وارد و اسم مفعولش مورود است خداي تعالي نيز در قرآن این معنی ...
-
رَمْزاً
فرهنگ واژگان قرآن
اشاره با دو لب (اشاره به وسيله ابرو و چشم و دست هم استعمال ميشود ولي در اولي بيشتر بکار ميرود )
-
يُصْدِرَ
فرهنگ واژگان قرآن
که برگردانند(کلمه صدور که فعل يصدر از آن مشتق شده به معناي برگشتن شتر از لب آب بعد از رفتنش به آنجا است)
-
يَصْدُرُ
فرهنگ واژگان قرآن
باز می گردند - بر می گردند (کلمه صدور که فعل يصدر از آن مشتق شده به معناي برگشتن شتر از لب آب بعد از رفتنش به آنجا است)
-
وِرْدُ
فرهنگ واژگان قرآن
آبي که انسان و حيوان پس از تلاش و چرخيدنش به دنبال آن به گلويش ميريزد - آبي که انسان و حيوانات تشنه به لب آن ميآيند و از آن مينوشند ( کلمه وَرَد در اصل لغت به معناي قصد رفتن بسوي آب است و به تدريج در چيزهاي ديگر استعمال شده ، مثلا گفتهاند : وردت الم...
-
مَوْرُودُ
فرهنگ واژگان قرآن
آبی که به لب آن رسیده اند- آنچه در آن وارد می شوند (بِئْسَ ﭐلْوِرْدُ ﭐلْمَوْرُودُ :بد سهمى است [آتشى] كه در آن وارد مىشود.کلمه وَرَد در اصل لغت به معناي قصد رفتن بسوي آب است و به تدريج در چيزهاي ديگر استعمال شده ، مثلا گفتهاند : وردت الماء - به لب آب...
-
هَارٍ
فرهنگ واژگان قرآن
به آرامی افتاده ( کلمه هار اصلش هائر بوده و به معني به آرامي افتاده است . و عبارت "علي شفا جرف هار فانهار به في نار" جهنم استعارهاي است که حال منافقين مورد نظر را تشبيه ميکند به حال کسي که بنائي بسازد که اساس و بنيانش بر لب آبرفت یا مسیل باشد که هيچ...
-
ﭐغْتَرَفَ
فرهنگ واژگان قرآن
برداشت - گرفت و بلند کرد(کلمه اغتراف و کلمه غرف به معناي آن است که چيزي را بلند کني و بگيري ، مثلا ميگويند : فلان غرف الماء و يا ميگويند : فلان اغترف الماء ، يعني فلاني آب را بلند کرد تا بنوشد . و اغتراف يک غرفه از آب کنايه از يک مشت آب برداشتن است ...
-
غُرْفَةً
فرهنگ واژگان قرآن
يک بار بلند کردن (کلمه اغتراف و کلمه غرف به معناي آن است که چيزي را بلند کني و بگيري ، مثلا ميگويند : فلان غرف الماء و يا ميگويند : فلان اغترف الماء ، يعني فلاني آب را بلند کرد تا بنوشد . و اغتراف يک غرفه از آب کنايه از يک مشت آب برداشتن است ود رعبا...