کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهل لغت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
أُهِلَّ
فرهنگ واژگان قرآن
ذبح شده
-
أَهْلِ
فرهنگ واژگان قرآن
اهل-خانواده (خواص آدمي از زن و فرزند و عيال است .کلمه اهل به معناي آن کسي است که : يک خانه ، او و مثل او را در خود جمع ميکند و يا خويشاوندي و يا دين آنان را جمع مينمايد ، پس اهل خانه و اهل دين و اهل بيت ، به معناي کساني است که يک خانه و يک دين و يک د...
-
جستوجو در متن
-
قُرُوَءٍ
فرهنگ واژگان قرآن
پاک شدنها از حيض - حيضها(قروء جمع قرء است ، و قرء لفظي است که هم معناي حيض را ميدهد ، و هم معناي پاکي از آنرا ، بطوري که گفتهاند ، از واژههائي است که دو معناي ضد هم دارد ، چيزي که هست معناي اصلي آن جمع است ، اما نه هر جمعي ، بلکه جمعي که دگرگونگي و ت...
-
وَرَدَ
فرهنگ واژگان قرآن
به لب آب رفت ( کلمه وَرَد در اصل لغت به معناي قصد رفتن بسوي آب است و به تدريج در چيزهاي ديگر استعمال شده ، مثلا گفتهاند : وردت الماء - به لب آب رفتم مصدر آن ورود و اسم فاعلش وارد و اسم مفعولش مورود است خداي تعالي نيز در قرآن این معنی را استعمال نموده...
-
وِرْداً
فرهنگ واژگان قرآن
به صورت آمدن تشنگان بر لب آب ( کلمه وَرَد در اصل لغت به معناي قصد رفتن بسوي آب است و به تدريج در چيزهاي ديگر استعمال شده ، مثلا گفتهاند : وردت الماء - به لب آب رفتم مصدر آن ورود و اسم فاعلش وارد و اسم مفعولش مورود است خداي تعالي نيز در قرآن این معنی ...
-
مَوْرُودُ
فرهنگ واژگان قرآن
آبی که به لب آن رسیده اند- آنچه در آن وارد می شوند (بِئْسَ ﭐلْوِرْدُ ﭐلْمَوْرُودُ :بد سهمى است [آتشى] كه در آن وارد مىشود.کلمه وَرَد در اصل لغت به معناي قصد رفتن بسوي آب است و به تدريج در چيزهاي ديگر استعمال شده ، مثلا گفتهاند : وردت الماء - به لب آب...
-
وِرْدُ
فرهنگ واژگان قرآن
آبي که انسان و حيوان پس از تلاش و چرخيدنش به دنبال آن به گلويش ميريزد - آبي که انسان و حيوانات تشنه به لب آن ميآيند و از آن مينوشند ( کلمه وَرَد در اصل لغت به معناي قصد رفتن بسوي آب است و به تدريج در چيزهاي ديگر استعمال شده ، مثلا گفتهاند : وردت الم...