کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آب و دان جدا،()شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نَّسْلَ
فرهنگ واژگان قرآن
نسل-نژاد (کلمه نسل به معناي ولادت و جدا شدن فرزند از پدر و مادر است )
-
نَسْلَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
نسلش-نژادش(کلمه نسل به معناي ولادت و جدا شدن فرزند از پدر و مادر است )
-
فِصَالاًَ
فرهنگ واژگان قرآن
از شير جدا شدن و شير ندادن به بچه - فاصله انداختن بين طفل و شير خوردن
-
فَصْلِ
فرهنگ واژگان قرآن
جدايي (فصل به معني تميز بين دو چيز است ، و اگر روز قيامت را روز فصل خوانده ، بدين دليل است که آن روز، روز جدا شدن حق از باطل است ، روزي که به حکم خدا و قضاي او بين حق و باطل و يا بين مجرم و متقي ، جدايي ميافتد . و هر يک از ديگري متمايز ميشود )
-
فَاصِلِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
داوران - جداکنندگان (فصل به معني تميز بين دو چيز است ، و اگر روز قيامت را روز فصل خوانده ، بدين دليل است که آن روز، روز جدا شدن حق از باطل است ، روزي که به حکم خدا و قضاي او بين حق و باطل و يا بين مجرم و متقي ، جدايي ميافتد . و هر يک از ديگري متمايز ...
-
يُلْقِي
فرهنگ واژگان قرآن
القاء می کند (کلمه القاء به معناي طرح و افکندن است و این از مواردی است که باب افعال معنی متضاد با سایر بابها دارد. مثلاً در ملاقات و تلاقی رسیدن و روبروشدن دو چیز به یکدیگر منظور است و در القاء جدا شدن )
-
يَفْصِلُ
فرهنگ واژگان قرآن
داوری می کند - جدايي می اندازد (از فصل به معني تميز بين دو چيز است ، و اگر روز قيامت را روز فصل خوانده ، بدين دليل است که آن روز، روز جدا شدن حق از باطل است ، روزي که به حکم خدا و قضاي او بين حق و باطل و يا بين مجرم و متقي ، جدايي ميافتد . و هر يک از...
-
ﭐنسَلَخَ
فرهنگ واژگان قرآن
تمام شد - سپري شد - جدا شد (معناي انسلاخ بيرون شدن و يا کندن هر چيزي است از پوست و جلدش ، ودر عبارت "وَﭐتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ﭐلَّذِي ءَاتَيْنَاهُ ءَايَاتِنَا فَـﭑنسَلَخَ مِنْهَا " اين تعبير کنايه استعاري از اين است که آيات چنان در بلعم باعورا رسوخ...
-
يُشَاقِّ
فرهنگ واژگان قرآن
مخالفت و سرسختي و دشمني کند (از مصدر مشاقة و شقاق که مصدر باب مفاعله از ماده شق است،به معناي قطعه جدا شده از چيزي . مثلا ميگويند اين شاخه افتاده ، شقي از آن درخت است پس مشاقه و شقاق اين است که تو در يک شقي قرار بگيري ، و طرف مقابلت در شق ديگر و اين ک...
-
يُزْجِي
فرهنگ واژگان قرآن
روان مي کند (کلمه يزجي از ازجاء به معناي سوق دادن چيزي است از حالي به حالي ديگر ، پس مراد از آن ، در عبارت "رَّبُّکُمُ ﭐلَّذِي يُزْجِي لَکُمُ ﭐلْفُلْکَ فِي ﭐلْبَحْرِ" به راه انداختن کشتيها در دريا به وسيله باد و امثال آن و روان و نرم ساختن آب است ، چ...
-
وَالِدَيَّ
فرهنگ واژگان قرآن
پدر و مادرم(در اصل "وَالِدَيْنِ"بوده که نون آن به دلیل مضاف واقع شدن حذف گردیده است .کلمه والدين كه در اصل معني دو زاينده را مي دهد و جز بر پدر و مادر صلبي اطلاق نميشود(پدر و مادري كه نطفه ي فرزند از آنان تشيكل شده). ولي کلمه "أب" به غير پدر واقعي به...
-
وَالِدَيْکَ
فرهنگ واژگان قرآن
پدر و مادرت(در اصل "وَالِدَيْنِ"بوده که نون آن به دلیل مضاف واقع شدن حذف گردیده است .کلمه والدين كه در اصل معني دو زاينده را مي دهد و جز بر پدر و مادر صلبي اطلاق نميشود(پدر و مادري كه نطفه ي فرزند از آنان تشيكل شده). ولي کلمه "أب" به غير پدر واقعي به...
-
وَالِدَيْهِ
فرهنگ واژگان قرآن
پدر و مادرش(در اصل "وَالِدَيْنِ"بوده که نون آن به دلیل مضاف واقع شدن حذف گردیده است .کلمه والدين كه در اصل معني دو زاينده را مي دهد جز بر پدر و مادر صلبي اطلاق نميشود(پدر و مادري كه نطفه ي فرزند از آنان تشيكل شده). ولي کلمه "أب" به غير پدر واقعي به ج...
-
مُّنْهَمِرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار فراوان و ريزان (از" همر " به معناي ريختن اشک و باران به شدت ، و انهمار به معناي انصباب و روان شدن است و فتح آسمان به آبي منهمر و روان در عبارت "فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ ﭐلسَّمَاءِ بِمَاءٍ مُّنْهَمِرٍ " کنايهاي است تمثيلي از شدت ريختن آب و جريان مت...
-
مَأْوَاکُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
جايگاه شما - محل منضم شدن شما (کلمه ماوي مصدر ميمي از فعل أوي - ياوي - اويا و ماوي است ، وقتي ميگويي : أوي الي کذا معنايش اين است که فلاني خود را منضم به فلان کس يا فلان چيز کرد ، مضارعش ياوي و مصدرش اوي و باب افعالش آوي - يؤوي - ايواء است ، يعني فلا...