مخالفت و سرسختي و دشمني کند (از مصدر مشاقة و شقاق که مصدر باب مفاعله از ماده شق است،به معناي قطعه جدا شده از چيزي . مثلا ميگويند اين شاخه افتاده ، شقي از آن درخت است پس مشاقه و شقاق اين است که تو در يک شقي قرار بگيري ، و طرف مقابلت در شق ديگر و اين کنايه است از مخالفت و طرفيت . جزمش به دليل شرط شدن براي بعد از خود و حرکت آخرش از جهت تقارن با حرف ساکن يا تشديد دار کلمه بعد مي باشد) #
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
این فرهنگ توسط آقای علیاکبر رستگار در اختیار واژهیاب قرار گرفته است.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.