کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جَرْقَه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جرقه
فرهنگ فارسی معین
(جِ رَ قِّ) (اِ.) 1 - ریزة آتش که از زغال یا هیزم در حالِ سوختن به هوا بجهد. 2 - برق آنی و کوچک که از اتصال ناگهانی دو سیم برق بوجود می آید.
-
واژههای همآوا
-
جرقه
فرهنگ فارسی معین
(جِ رَ قِّ) (اِ.) 1 - ریزة آتش که از زغال یا هیزم در حالِ سوختن به هوا بجهد. 2 - برق آنی و کوچک که از اتصال ناگهانی دو سیم برق بوجود می آید.
-
جستوجو در متن
-
شرار
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ ع . ] (اِ.) جرقه .
-
ابیز
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (اِ.) جرقه ، شرارة آتش .
-
اخگر
فرهنگ فارسی معین
( اَ گَ) (اِ.) پارة آتش ، شراره ، جرقه .
-
خرفک
فرهنگ فارسی معین
(خَ فَ) (اِ.) جرقة (آتش )، برق (آتش ).
-
آیژ
فرهنگ فارسی معین
(یِ) ( اِ.) آییژ؛ شرارة آتش ، جرقه . آییژ، پژواک ، آبیز، هم گویند.
-
شراره
فرهنگ فارسی معین
(شَ رَ یا رِ) [ ع . شرارة ] (اِ.) واحد شرار، جرقه .
-
ستاره
فرهنگ فارسی معین
(س رِ) [ په . ] (اِ.) 1 - اجرام نورانی در آسمان که نورشان به علت حرارت زیادشان می باشد، بسته به شدت حرارت رنگ ستاره ها فرق می کند. 2 - جرقه . ؛ ~ سهیل بودن کنایه از: کم پیدا و دیریاب بودن .
-
بمب
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ فر. ] ( اِ.) محفظه ای پر شده از مواد منفجره که پس از پرتاب و برخورد با هدف منفجر می شود. ؛ ~ آتش زا بمبی پر شده با مخلوطی از بنزین ژلاتینی شده و مجهز به یک چاشنی . ؛ ~ خوشه ای بمبی شامل تعداد زیادی بمب های کوچک که هنگام فرود در منطقة وسیعی ...