کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
transmissible پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
batch transmission, batched transmission
ارسال دستهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ارسال بیوقفۀ مجموعهای از پیامها از پایانۀ مبدأ به پایانۀ مقصد، بیآنکه در حین ارسال، پیامی در مسیر برگشت مبادله شود
-
connectionless mode transmission, connectionless transmission
انتقال بیاتصال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] انتقالی که در آن پیش از برقراری ارتباط یا در حین آن هیچ مدار ثابتی میان گیرنده و فرستنده برقرار نشود
-
vestigial-sideband transmission, VSB transmission
انتقال کنارباند بازمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] شکل بهبودیافتۀ انتقال دوکنارباند که در آن فقط بخشی از یک کنارباند همراه با کنارباند دیگر و نشانک/ سیگنال حامل انتقال داده میشود
-
transmissible 2
قابل انتقال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] ویژگی آنچه میتواند از فرد یا گونهای به دیگری منتقل شود
-
transmission substation
پست انتقال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پست برقی که ولتاژ بالایی برای انتقال به پستهای دیگر دارد
-
transmission 2
تراگسیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] انتقال تکانه از یک یاختۀ عصبی به یاختۀ عصبی دیگر از خلال همایه
-
diffuse transmission
تراگسیل پخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] عبور امواج از محیطی که در آن امواج در همۀ جهات منتشر میشوند
-
transmission 3
سرایت 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] 1. انتقال بیماری از یک فرد به فرد دیگر 2. انتقال صفات وراثتی از والدین به نسل بعد
-
transmissible 1
سرایتپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ویژگی آنچه قابل سرایت از فردی به فرد دیگر یا از یک گونه به گونۀ دیگر است
-
transmission diffraction
پراش تراگسیلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی پراش الکترون که در آن باریکۀ الکترون برای ایجاد پراش از لایهای نازک یا موادی پودری عبور داده میشود
-
transmission line
خط انتقال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] ساختاری که مسیر پیوستهای را از یک نقطه به نقطۀ دیگر برای انتقال توان یا نشانکهای الکتریکی مهیا میکند
-
transmission 1
انتقال 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] رفتن عامل بیماریزا از یک میزبان به میزبان دیگر
-
acoustic transmission
انتقال آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جابهجایی انرژی براثر حرکت موج آکوستیکی در محیط
-
data transmission
انتقال دادهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] جابهجایی دادهها در میان رایانهها یا در سطح یک شبکۀ مخابراتی
-
radio transmission
انتقال رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] انتقال با استفاده از نشانکها/ سیگنالهای بسامد رادیویی