کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
strings پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
stringing
زهکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کشیدن زه بهصورت مشبک بر قاب دستاک
-
sympathetic string, resonance string
سیم همخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سیمی که معمولاً نواخته نمیشود، اما براثر پدیدۀ صوتیِ تشدید به ارتعاش درمیآید
-
stringed instruments 2, string instruments, strings
سازهای زهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سـازهای خانـوادۀ ویلـن در ارکستر سمفونیک
-
string dampener
لرزهگیر زه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] قطعهای لاستیکی یا پلاستیکی که برای جذب ارتعاش و صدای ناشی از رهش تیر، بر روی زه نصب میشود متـ . صداگیر زه string silencer
-
string theory
نظریۀ ریسمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نظریهای که در آن همۀ ذرات بنیادی شناختهشده را میتوان به جای موجودات نقطهای در نظریۀ متعارف ذرات بنیادی با استفاده از موجودات تکبُعدی مدلسازی کرد
-
string 1
تار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جسم جامدی که ابعاد سطح مقطعاش بسیار کوچکتر از طول آن است
-
vibrating string
تار مرتعش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تاری که دو سر آن ثابت باشد و در طول آن امواج ساکن تشکیل شود
-
rail string
زنجیرۀ ریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی ریل بلند شامل دو یا چند ریل با طول معیار که به یکدیگر جوش داده شدهاند
-
string 3
زه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تار یا سیمی که بهصورت مشبک بر قاب دستاک میکشند تا سطحی محکم و سبک برای ضربه زدن به توپ به دست آید
-
stringing machine
زهکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] دستگاهی که برای زهکشی دستاک یا تنظیم آن به کار میرود
-
open string
دستباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هریک از سیمهای زهصداهای زخمهای یا کمانهای در حالتی که بدون پردهگیری نواخته شوند
-
string hand
دست خم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] دستی که در هنگام تیراندازی زه را به عقب میکشد متـ . دست کشش drawing hand
-
string silencer
صداگیر زه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← لرزهگیر زه
-
string 2
رشته 5
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] توالیای از شیءهای گوناگون برگزیده از یک مجموعۀ معین با شناسههای خاص خودشان
-
character string
رشتهنویسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مجموعهای از نویسههای حرفی ـ عددی