کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
self-assembly پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
self assembly/self-assembly
خودگردایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] قابلیت ایجاد ساختارهایی از زیرواحدهای سازندۀ آن بیآنکه منبعی بیرونی اطلاعاتی دربارۀ نحوۀ ساخت ساختارهای اولیه ارائه دهد
-
assembler
همگذار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] 1. برنامۀ مترجمی که دستورهای نوشتهشده به زبان همگذاری را به زبان ماشین ترجمه میکند 2. زبان برنامهنویسی همگذاری
-
assemble
همگذاری کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ترجمه کردن یک برنامۀ رایانهای، از زبان همگذاری به زبان ماشین
-
self
خود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] کلیت فرد، شامل همۀ ویژگیهای آگاهانه و ناآگاهانه و جسمی و ذهنی او
-
virus assembly, assembly 1
گردایش ویروسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] تجمع ویریونهای بالغ متشکل از مادۀ ژنتیکی و پروتئین
-
assembly station
محل تجمع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محلی بر روی عرشه یا هر جای دیگر کشتی مانند غذاخوری که مسافران و خدمه در مواقع اضطراری و ضروری مطابق با فهرست فراخوانی در آن جمع میشوند
-
assembly 2
همگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ترجمۀ خودکار برنامهای رایانهای از زبان نمادین به زبان ماشین
-
assembly area
منطقۀ تجمع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] منطقۀ استقرار یگان پیش از آغاز عملیات، برای تدارک مقدمات لازم
-
assembly language
زبان همگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] زبان برنامهنویسی سطح پایین و نمادین که در آن دستورها با اسامی کوتاه و یادآور (mnemonic) نوشته میشود
-
assembly program
برنامۀ همگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] برنامهای برای تبدیل زبان همگذاری به زبان ماشین
-
self assertion, self assertive
خودابرازگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایند تأکید بر نظرات خود و انجام اعمالی که نیازها و حقوق و خواستههای فرد را در مرکز توجه قرار میدهد متـ . ابراز وجود
-
self work
اثر خویشمدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] آثاری مانند زندگینامۀ خودنوشت و یادداشتهای روزانه و سفرنامه که موضوع آن شرح زندگی پدیدآور باشد
-
self-pollinated
خودگردهافشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ویژگی گل یا گیاهی که گردهافشانی آن در خود گیاه صورت میپذیرد
-
self-pollination
خودگردهافشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی گردهافشانی که در آن گردۀ گیاه مادگی همان گیاه را بارور میکند
-
self-care
خودمراقبتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] مراقبتهای فردی یا پزشکیای که خود بیمار با راهنمایی ارائهکنندگان مراقبتهای سلامت انجام میدهد