کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
relais پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
impedance relay, distance relay
رلۀ فاصلهیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] رلهای حفاظتی که محل رهبندی بهرهبرداری را تشخیص میدهد
-
relay group
گروهرله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مجموعهای از رلهها که بهمنظور خاصی در جعبهای در اتاق رله قرار میگیرند
-
relay interlocking
همبندی رلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی روش همبندی که در آن تأمین ایمنی ازطریق فناوری رله حاصل میشود
-
relay cropping
کشت همپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی کشت مخلوط که در آن گیاه دوم پس از گل دادن گیاه اول در همان زمین کشت شود
-
relay rack
رَف رله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] محل نصب رله و دیگر تجهیزات
-
radio relay satellite
ماهوارۀ رلۀ رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ماهوارهای که نشانکها/ سیگنالهای ایستگاه فرستندۀ دیگری، اعم از ماهوارهای یا زمینی را دریافت کند و دوباره انتقال دهد
-
radio relay system
سامانۀ رلۀ رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] سامانۀ انتقال رادیویی نقطهبهنقطهای که توسط یک یا چند ایستگاه رادیویی واسط نشانکها/ سیگنالها را دریافت میکند و به حالت مناسبی در میآورد و دوباره انتقال میدهد
-
radio relay network
شبکۀ رلۀ رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] شبکهای متشکل از ایستگاههای رلۀ رادیویی که وظیفۀ دریافت و انتقال مجدد نشانکها/ سیگنالها را بر عهده دارد
-
emergency relay valve
شیر رلۀ اضطراری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] شیری که در وضعیت اضطراری شیرترمز خودکار، توسط مخزن هوای اصلی به کار میافتد
-
radio relay, radio repeater
رلۀ رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ایستگاه رلهای که نشانکها/ سیگنالهای بسامد رادیویی را پس از ساماندهی عبور میدهد
-
computing device, computing relay
افزارۀ رایانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] افزارهای که محاسبات را بهطور خودکار انجام میدهد
-
layover time, recovery time, relay time
توقف ایستگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] زمان توقف مجاز در ایستگاه، از لحظۀ ورود تا عزیمت، برای تغییر جهت وسیلۀ نقلیه و جبران تأخیر و آمادگی بازگشت