کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
neutral پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
neutral
بیطرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] دولتی که اعلام بیطرفی میکند
-
واژههای مشابه
-
neutralism
سیاست بیطرفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] سیاست مبتنی بر عدم تعهد در دوران جنگ سرد که اکثر کشورهای جهان سوم به آن پایبند بودند
-
neutralize
خنثی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، علوم و فنّاوری غذا، مهندسی بسپار] [شیمی] فرایند خنثیسازی محلول با افزودن باز به محلول اسید یا افزودن اسید به محلول باز برای رسیدن به PH هفت [علوم و فنّاوری غذا] فرایند خنثیسازی اسیدهای چرب آزاد با قلیا، برای جدا کردن آنها از روغن
-
permanent neutrality, perpetual neutrality
بیطرفی دائم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] مشی سیاسی پایدار یک دولت، مبتنی بر بیطرفی، چه در جنگ و چه در صلح
-
neutralizing agent
مادۀ خنثیکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مادهای با خاصیت قلیایی که ترکیبات اسیدی مثلاً اسیدهای چرب آزاد موجود در روغن را خنثی میکند
-
neutral point
نقطۀ خنثی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، فیزیک] نقطهای در هواگرد، بهویژه هواپیما، که در آن پایداری خنثی است
-
neutralization reaction
واکنش خنثایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واکنشی که در آن با اضافه کردن یک باز به محلول اسیدی یا یک اسید به محلول بازی محلول خنثی میشود
-
neutralization equivalent
همارز خنثایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] معادل وزن همارز که برای اسید یا باز به کار میرود
-
neutral steer
همفرمانگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] هماهنگی زاویۀ انحراف چرخهای جلو و عقب خودرو در هنگام گردش
-
neutral zone
منطقۀ بیطرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] منطقهای که میان دو کشور، در نتیجۀ عدم توافق بر سر تعیین حدود مرز میان آنها، به وجود میآید و حاکمیت آن اشتراکی است
-
neutral occlusion
جبهۀ همرسی خنثی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوع فراوان همرسی که در آن اختلاف دمای محسوسی بین تودههوای سرد جبهۀ سرد و تودههوای سرد جبهۀ گرم وجود ندارد
-
neutral equilibrium
تعادل خنثی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← پایداری خنثی
-
neutral burning
سوختن ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] فرایند سوختن سوخت جامد که در آن، مشخصات فیزیکی نیرو و فشار و سطح سوختن ثابت میماند
-
neutrality 1
بیطرفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] موضع حقوقی یک دولت مبنیبر عدم جانبداری از هریک از دو طرف درگیر در جنگ