کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
force-feed lubricating system پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
forced feeding
خورانیدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] واداشتن فرد به مصرف غذا بر خلاف میل وی
-
feed
جارزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی قالب دادهای برای عرضۀ محتواهایی به کاربران که بهطور پیاپی روزآمد میشوند
-
feeding
زمینهچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در واجشناسی زایشی، عملکرد ترتیبمند قاعدههای واجی که در آن عملکرد قاعدۀ الف باعث ایجاد بافت آوایی لازم برای عملکرد قاعدۀ ب میشود
-
feed
زمینهچینی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] عملکرد یک قاعدۀ واجی بهمنظور زمینهچینی برای عملکرد یک قاعدۀ واجی دیگر
-
forcing
پیشرسانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] سرعتبخشی به گلدهی گیاهان با تغییر شرایط محیطی آنها
-
tube feeding, gavage feeding
غذادهی لولهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رساندن غذاهای مایع با مواد مغذی متعادل ازطریق لوله به بدن
-
cornering force, side force
نیروی گردش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار- تایر] نیرویی که باعث میشود خودرو بتواند پیچ جاده را طی کند؛ جهت این نیرو مخالف نیروی مرکزگریزی است
-
feeding skill
مهارت غذاگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] هریک از مهارتهای دست و بدن نوزاد انسان در دریافت اولین غذاهای مکمل بعد از شیر مادر
-
feeding container
آوند غذادهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ظرفی که حاوی فرمول آسانگوار است و به تجهیزات غذادهی رودهای متصل میشود
-
RSS feed
جارزن همبس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی پروندۀ متنی که برچسبی برای شرح محتوای وبگاهی دارد
-
feeding prosthesis
برسازۀ غذادهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] برسازهای که از آن برای غذادهی به نوزادان کامشکری که قادر به مکیدن شیر نیستند استفاده میشود
-
filter feeding
پالیدهخواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] روشی برای تغذیه که در آن اندامگانها غذای خود را ازطریق پالایش آب دریا تأمین میکنند
-
lead feeding
تغذیۀ افزایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] افزایش میزان مواد متراکم غیرخنثی در تغذیۀ گاو تا سطح یک تا یکونیم درصد وزن بدن آن که از سه هفته قبل از تاریخ تخمین زایش شروع میشود و بعد از زایش، تا هنگامی که گاو به حداکثر تولید خوراک مصرفی برسد ادامه مییابد
-
bottle-feeding
تغذیه با شیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] نوعی تغذیه که در آن با شیشه به کودک شیر میدهند
-
creep feeding
تغذیۀ جدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] تغذیۀ برهها و گوسالههای شیرخوار بهنحویکه غذای آنها از دسترس حیوانات بزرگتر دور باشد