کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
flat-hat پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
flatness
تختشدگی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] کیفیتی که نسبت شعاع کوژترین بخش ذره را به متوسط شعاع آن ذره نشان میدهد
-
flat
عرشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بخش کوچکی از عرشه که صاف و بدون انحنا است
-
flat wagon, flat car
واگن کفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگن باری بدون دیوار و سقف با کف مسطح، برای جابهجایی بارهای بزرگ
-
white hat
کلاهسفید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] رخنهگری که برای پیشگیری از عملیات غیرقانونی، مانند ورود غیرمُجاز به شبکههای رایانهای، به کار گرفته میشود
-
black hat
کلاهسیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] رخنهگری که صرفاً انگیزۀ خرابکاری دارد و عملیات مجرمانهای مانند ورود غیرقانونی به شبکه انجام میدهد
-
capacitance hat
کلاهک خازنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شبکهای سیمی که برای افزایش پهنای نوار یا کاهش بسامد تشدید، آن را روی آنتن قرار میدهند
-
hat trick
سهگُله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در فوتبال، به ثمر رسیدن سه گل یا بیشتر از یک بازیکن در یک بازی
-
run-flat tyre, run-flat
تایر پنچررو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار- تایر] تایری که چنان طراحی شده است که در حالت پنچری تا رسیدن به نزدیکترین تعمیرگاه بتوان از آن استفاده کرد
-
flat plate, flat tie plate
زینچۀ تخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] زینچۀ ریلبندی که در نشیمنگاه ریل ضخامت ثابت دارد
-
flatrack, platform flat, flat 1
بارگُنج کفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] بارگُنجی که دیواره و سقف ندارد و بار بر روی کفی قرار میگیرد
-
flat lacquer
لاک مات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ، مهندسی شیمی] لاکی که پس از خشک شدن ظاهری سابخورده پیدا میکند
-
flat grave
لتهگور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] چالۀ سادۀ بیضیشکل یا چهارگوشی که جسدی در آن دفن شده باشد
-
flat enamel
لعاب مات 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پوششی حاوی رنگدانه با برّاقی کم که ترازشوندگی سطح آن مانند لعابِ برّاق است
-
flatting agent
ماتکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مادهای که به پوشرنگ یا ورنی یا دیگر مواد پوششی افزوده میشود تا از برّاقیت فیلم (film) خشک بکاهد
-
flat rate
نرخ یکنواخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] هزینهای که همیشه یکسان است