کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
double-date پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
doubles
مسابقات دوبهدو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در مسابقهها یا بازیهایی که بهصورت تکبهتک نیز برگزار میشود، رقابتهایی که در هریک از آنها دو ورزشکار در برابر دو ورزشکار دیگر به رقابت میپردازند
-
sobriety date, clean date
تاریخ پاکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] تاریخ آخرین باری که فرد مواد یا الکل مصرف کرده است
-
data date, as-of date, time-now date
تاریخ دادهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] تاریخی که در آن سامانۀ گزارشدهی پروژه وضعیت واقعی فعالیتها را نشان میدهد
-
double diffusion, double immunodiffusion
پخش دوجانبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] نوعی پخش ایمنیشناختی که در آن پادگن و پادتن به سوی هم حرکت میکنند
-
double bill, double feature
دو فیلم با یک بلیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایش دو فیلم داستانی بلند در یک نوبت با یک بلیت
-
double heading, double engine
دوکششی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطاری که نیروی کشش آن را دو لوکوموتیو همجهت که در ابتدای آن قرار دارند، تأمین میکنند
-
expiry date, EXP, expiration date
تاریخ انقضا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] تاریخی که پس از آن دارو نباید مصرف شود
-
archaeomagnetic dating, archaeomagnetic intensity dating
تاریخگذاری باستانمغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی روش تاریخگذاری مبتنی بر مقایسۀ طیف مغناطیسی اشیا و آثار باستانی با محور مغناطیسی کرۀ زمین در زمان ساخت آن اشیا
-
start date
تاریخ آغاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] زمان تقویمی آغاز یک فعالیت در برنامۀ زمانبندی
-
finish date
تاریخ پایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] زمان تقویمی به پایان رساندن یک فعالیت در برنامۀ زمانبندی
-
imposed date
تاریخ دستوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] تاریخی تعیینشده که فعالیتی از پروژه نمیتواند پیش از آن آغاز شود یا پس از آن پایان یابد
-
dating 1
تاریخگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تعیین تاریخ دقیق شکلگیری اشیا و نهشتهها و سازهها و هر یافتۀ باستانشناختی دیگر
-
bone dating
تاریخگذاری استخوانشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی روش تاریخگذاری مبتنی بر تجزیهوتحلیل استخوانها، بهویژه با اندازهگیری فلوئور و اورانیم و نیتروژن موجود در آنها یا با استفاده از لایهنگاری
-
uranium dating
تاریخگذاری اورانیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی روش تاریخگذاری مبتنی بر اندازهگیری تشعشعات مواد پرتوزا حاصل از ایزوتوپهای اورانیم در استخوان و سایر مواد آلی
-
radiocarbon dating
تاریخگذاری پرتوکربنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی روش تاریخگذاری پرتوسنجشی که در آن قدمت ترکیبات کربنی معدنی شامل چوب، بقایای گیاهی، پشم، زغال، استخوان و بقایای کلسیم کربنی را تا پنجاههزار سال قبل تعیین میکنند