کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
dispersant پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
dispersant
پراکنشیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] ← عامل پراکنش
-
واژههای مشابه
-
dispersive
پاشنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ویژگی محیطی که در آن سرعت فاز موج الکترومغناطیسی تابعی از بسامد آن باشد
-
disperse phase, dispersed phase
فاز پراکنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] فازی از یک سامانه، شامل ذرات یا قطرات مادهای که در فاز دیگر پراکنده میشود
-
dispersion 2, dispersing
پراکنش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] فرایندی که در آن ذرات یک ماده در مادهای دیگر پراکنده میشود
-
dispersive medium
محیط پاشنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] محیطی که در آن سرعت فاز موج تابع بسامد آن است
-
emulsifier, disperser
نامیزهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] هر عاملی که موجب پایداری یک نامیزه شود متـ . عامل نامیزهساز emulsifying agent
-
dispersing prism
منشورِ پاشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] منشوری که نور مرکب را به اجزای آن تجزیه کند
-
fog dispersal
مِهزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فرایندی که در آن مِه طبیعی با گرم کردن سطح زمین یا افشاندن آب یا یخافشانی در مِه اَبَرسرد پراکنده میشود
-
dispersive power
توان پاشش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک، فیزیک] توانایی محیط مادی در تجزیۀ نور مرکب به رنگهای مختلف
-
plume dispersion
پراکنش پَرشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] کاهش غلظت آلایندهها در پَرشار براثر پخش شدن و اختلاط آن با هوای محیط
-
atmospheric dispersion
پراکنش جوّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فرایندی که در آن آلایندههای هوا براثر وزش باد یا تلاطم هوا پراکنده میشوند
-
language dispersal
پراکنش زبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] گسترش زبان در گسترۀ جغرافیایی در نتیجۀ عواملی مانند دین و جنگ و تجارت و فنّاوریهای نو
-
dispersion 3
پراکنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] سامانهای دوفازی که فاز پراکندۀ آن بهصورت ذرات کوچک در فاز پیوسته توزیع میشود
-
aqueous dispersion
پراکنۀ آبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] پراکنهای که فاز پیوستۀ آن آب همراه یا بدون مواد حلشده در آن است