کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
coordination compound پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
coordination compound
ترکیب همآرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی که یک فلز و هستۀ مرکزی آن و تعدادی یون یا گروههای مولکولی، لیگاند آن باشند
-
واژههای مشابه
-
coordinated turn
گردش موزون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] گردش هواگَرد بدون بروز برونسُرش و درونسُرش
-
canonical coordinates
مختصات بُندادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مختصاتی که هر سامانهای در فضای فاز بهکمک آن توصیف میشود
-
elliptic coordinates
مختصات بیضوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مختصاتی برای نقطه در صفحه که بهوسیلۀ بیضیها و هذلولیهای همکانون معین میشوند
-
ellipsoidal coordinates
مختصات بیضیواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مختصاتی برای نقطه در فضا که بهوسیلۀ رویههای درجۀ دوم همکانون معین میشوند
-
generalized coordinates
مختصات تعمیمیافته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مجموعهای با کمترین پارامترهای مستقل که موقعیت فضایی سامانهای فیزیکی را بهطور کامل توصیف میکند
-
heliocentric coordinates
مختصات خورشیدمرکز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ← مختصات مرکزجرمی
-
chromaticity coordinates
مختصات فامنابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] دو بُعد هر سامانۀ رنگ، بدون بعد روشنی، که فامنابی بر مبنای آن توصیف میشود
-
barycentric coordinates
مختصات مرکزجِرمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] دستگاه مختصاتی که مبدأ آن در مرکز جِرم منظومۀ شمسی و صفحۀ مرجع آن معمولاً دایرهالبروج است متـ . مختصات خورشیدمرکز heliocentric coordinates
-
orthonormal coordinates
مختصات یکامتعامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای بُرداری در یک فضای حاصلضرب داخلی با یک پایه یکامتعامد، مختصات آن بُردار نسبت به آن پایه
-
coordinatively saturated
هَماراسیرشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] همتافت فلز واسطهای که بنا بر قاعده، در لایۀ ظرفیت اتم فلز مرکزی 18 الکترون داشته باشد
-
coordinatively unsaturated
هَماراسیرنشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] همتافت فلز واسطهای که تعداد لیگاندهای آن از تعداد لیگاند همتافت هَماراسیرشدۀ مشابه کمتر باشد
-
access coordination
هماهنگسازی دسترسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند ساماندهی و برقرارسازی و نگهداری مسیر دسترسی محلی برای مشتریان مخابرات
-
production coordinator
هماهنگکنندۀ تولید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] یکی از اعضای گروه تولید که مسئول ارتباط با محیط بیرون و تهیۀ مواد اولیه و تجهیزات مورد نیاز گروه فیلمبرداری است