کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
central پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
central obscuration
گرفتگی مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] بخشی از گشودگی تلسکوپ بازتابی که با آینۀ ثانویه و سپرک مسدود شده است
-
central eclipse
گرفت مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] 1. خورگرفت در هنگامی که مرکز خورشید و ماه با ناظر در یک راستا قرار دارند 2. ماهگرفتی که در آن ماه از مرکز سایۀ زمین عبور میکند
-
central deafness
ناشنوایی مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] نوعی ناشنوایی ناشی از آسیبدیدگی مسیرهای عصبی یا اختلال در مرکز شنوایی مغز
-
central eruption
فوران مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] پرتاب واریزه و جریانهای گدازه از نقطهای مرکزی که به تشکیل آتشفشانی کمابیش متقارن منجر میشود
-
central office
مرکز مخابراتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مرکز تلفن محلی که مشترکان به آن متصلاند
-
central 2
مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخشی از گیاه که در مرکز یا نزدیک به آن یا در صفحۀ مرکزی یک ساختار قرار دارد
-
free-central
مرکزی ـ آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی تَمَکُنی که در آن جفت بهصورت ستونی در یک تخمدانِ مرکبِ بیدیواره قرار دارد
-
centralizer, commutant
مرکزیساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک گروه، زیرگروه متشکل از همۀ عنصرهایی از گروه که با عنصری مفروض یا با همۀ عنصرهای زیرمجموعهای مفروض از گروه جابهجا میشوند
-
central force
نیروی مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نیرویی که جهت آن به سوی مرکز یا خلاف آن است و مقدارش فقط به فاصله از مرکز بستگی دارد
-
centralized control
فرمان متمرکز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] وضعیتی در پدافند هوایی که در آن دستورها مستقیماً از ردههای بالای فرماندهی به یگانهای آتشبار صادر میشود
-
central moment
گشتاور مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] امید ریاضی یا مقدار میانگین توانی از تفاضل یک متغیر تصادفی از میانگین آن
-
central pit
گودۀ مرکزی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] فرورفتگی بسیار کوچک در نقطۀ تلاقی شیارهای تکاملی در مرکز سطح جوندۀ دندانهای آسیا
-
central tendency
گرایش به مرکز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] مجتمع شدن نقاط دادههای یک توزیع در حول یک مقدار کمابیش واقع در مرکز
-
central dislocation
دررفتگی درونلگنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] ورود سر استخوان ران به داخل لگن پس از شکستن دیوارۀ مرکزی مفصل لگن (acetabulum)
-
central scotoma
سیاهنقطۀ مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ناحیهای محروم از بینایی، منطبق با نقطۀ تثبیت دید که رؤیت مرکزی را مختل میکند یا بهکلی از بین میبرد