کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bunch up پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
bunching/ bunch, prebunch
دستهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جمع کردن درختان یا بینهها در دستههای کوچک برای حملونقل
-
bunch rot
پوسیدگی خوشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بیماری قارچی ناشی از بوتریوتینیا فوکلیانا (Botryotinia fuckeliana) که به خوشۀ انگور آسیب میرساند
-
bunch loading
بارگیری خوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بارگیری مجموعهای از شاخههای بههمتابیده که با تسمه بسته شدهاند
-
feller-buncher, felling-bunching machine, prebuncher
برشگر دستهبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ماشینی خودبَر (self-propelled) برای قطع درختان سرپا و دستهبندی آنها بر روی زمین
-
disarticulated burial, bone scatter burial, bone tumbled burial, tumbled bone burial, disordered burial, dismantled burial, bunched burial,
گور نابسامان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری که در آن بقایای استخوانی یک جسد پراکنده یا درهمریخته است