کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bellied پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
belly landing, belly-in
سینهنشینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نشست هواپیما درحالیکه ارابۀ فرود بسته یا نیمهباز مانده است
-
belly 1
شکم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] رویۀ داخلی کمان که کمانگیر در هنگام تیراندازی آن را میبیند متـ . شکم کمان belly of bow
-
belly of bow
شکم کمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← شکم
-
abdomen, belly 2, venter
شکم 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] بخشی از بدن که بین قفسۀ سینه و لگن قرار دارد و دیافراگم آن را از قفسۀ سینه جدا میکند