کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
assimilates پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
assimilate
همگون شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] تغییر مشخصه یا مشخصههای یک واحد آوایی برای مطابقت با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی دیگرِ پیش یا پس از آن
-
assimilation
درونانطباق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ تحول شناختی پیاژه، فرایند انضمام اطلاعات در ساختارهای ازپیشموجودِ شناختی، بدون تعدیل آن ساختارها
-
regressive assimilation, anticipatory assimilation
همگونی پسرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] همگون شدن مشخصه یا مشخصههای یک واحد آوایی با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی پس از آن
-
assimilated 2
همگونشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ویژگی یک واحد آوایی که در مشخصه یا مشخصههای آن همگونی ایجاد شده باشد متـ . همگون
-
assimilation 2
همگونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایندی که ازطریق آن مشخصه یا مشخصههای یک واحد آوایی برای مطابقت با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی دیگرِ پیش یا پس از آن تغییر میکند متـ . همگونشدگی
-
progressive assimilation
همگونی پیشرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] همگون شدن مشخصه یا مشخصههای یک واحد آوایی با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی پیش از آن
-
partial assimilation
همگونی جزئی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] همگون شدن برخی از مشخصههای یک واحد آوایی با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی دیگر متـ . همگونی ناقص incomplete assimilation
-
complete assimilation
همگونی کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← همگونی کلی
-
total assimilation
همگونی کلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] همگون شدن تمام مشخصههای یک واحد آوایی با مشخصههای واحد آوایی دیگر متـ . همگونی کامل complete assimilation
-
incomplete assimilation
همگونی ناقص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← همگونی جزئی
-
assimilated 1
گوارده 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی سنگ یا مادهای که فرایند گوارد بر آن انجام شده باشد
-
data assimilation
دادهگواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تلفیق دادههای ناهمگون، نمونهبرداریشده در زمانها و بازههای زمانی متفاوت و در مکانهای مختلف، برای توصیف یکدست و سازگار سامانهای فیزیکی مانند جوّ
-
assimilative capacity
ظرفیت آلایندهپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مقدار مواد سمی و فاضلابی که یک حجم آب میتواند بپذیرد بیآنکه آثار سوء بر آبزیان و انسان داشته باشد
-
assimilation 1, magmatic assimilation, magmatic dissolution
گوارد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] یکی شدن بیگانهسنگها و اجزای شیمیایی آنها با تودهای از ماگما و هضم آنها در ماگما