کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فروکش شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
remission
فروکش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] کاهش یا از بین رفتن علائم بیماری
-
tuck
فروکش 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] گشتاور ناخواستۀ هواگرد در سرعت بالا که میتواند به سقوط شیرجهای هواگرد منجر شود
-
remittent
فروکشکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ویژگی بیماری یا علامتی که کاهش مییابد یا از بین میرود
-
remittence
فروکش موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تخفیف موقت علائم بیماری متـ . فروکاست موقت
-
ground water recession, ground water depletion curve
فروکش آب زیرزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] منحنی جریان آب سطحی به داخل زمین