کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
wiring پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
wiring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم کشی، سیمکشی
-
واژههای مشابه
-
wired
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیمی، مخابره کردن، مفتول کردن، سیم کشی کردن
-
wire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم، مفتول، تلگراف، سیم تلگراف، مخابره کردن، مفتول کردن، سیم کشی کردن
-
wirings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم کشی، سیمکشی
-
wires
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم ها، سیم، مفتول، تلگراف، سیم تلگراف، مخابره کردن، مفتول کردن، سیم کشی کردن
-
wire printer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاپگر سیم
-
cross wire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم متقابل
-
piano wire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم پیانو
-
trip wire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم سفر
-
barbed wire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم خاردار
-
wire stripper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم براق
-
telegraph wire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیم تلگراف
-
wire grass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چمن سیم
-
pull wires
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشیدن سیم