کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
transplants پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
transplants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند، عضو پیوند شده، پیوندزدن، نشا کردن، در جای دیگری نشاندن، مهاجرت کردن، کوچ دادن، نشاء زدن، فراکاشتن
-
واژههای مشابه
-
transplant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند، عضو پیوند شده، پیوندزدن، نشا کردن، در جای دیگری نشاندن، مهاجرت کردن، کوچ دادن، نشاء زدن، فراکاشتن
-
transplanted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند خورده است، پیوندزدن، نشا کردن، در جای دیگری نشاندن، مهاجرت کردن، کوچ دادن، نشاء زدن، فراکاشتن
-
transplantation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند، نشاکاری، جابجا سازی، فراکاشت، قلمه زنی
-
transplanters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند اعضا، فراکاشتگر
-
transplanter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند زدن، فراکاشتگر
-
transplanting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند زدن، پیوندزدن، نشا کردن، در جای دیگری نشاندن، مهاجرت کردن، کوچ دادن، نشاء زدن، فراکاشتن
-
transplantations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند، نشاکاری، جابجا سازی، فراکاشت، قلمه زنی
-
transplantable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند خورده است، پیوند شدنی، قابل برداشتن و کاشتن درمحل دیگری
-
transplantability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند پذیری
-
nuclear transplantation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند هسته ای
-
organ transplant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند عضو
-
corneal transplant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند قرنیه
-
somatic cell nuclear transplantation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند هسته ای سلول سوماتیک