کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
refractory-lined پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
refractory-lined
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاوم در برابر جوشکاری
-
واژههای مشابه
-
refractory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نسوز، جسم نسوز، مقاوم، سرکش، سر سخت، گردن کش
-
refractories
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نسوز، جسم نسوز
-
lining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوشش، لنت، تودوزی، استر، خط کشی، استر دوزی، استری
-
by-line
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خط خطی، خط فرعی راه اهن، کار یا شغل اضافی و زائد، سطر، خط دوم یافرعی
-
lined
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوشش داده شده، خط کشیدن، خط انداختن در، خط دار کردن، اراستن، تراز کردن، استر کردن، پوشاندن
-
in line
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در خط
-
on-line
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آنلاین، درون خطی
-
lines
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خطوط، خط، ردیف، سطر، مسیر، رده، سیم، رشته، طرح، ریسمان، بند، دهنه، رسن، جاده، لجام، مسیر کهباخط کشی مشخص میشود، خط کشیدن، خط انداختن در، خط دار کردن، اراستن، تراز کردن، استر کردن، پوشاندن
-
linings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتانی، لنت، تودوزی، استر، خط کشی، استر دوزی
-
line
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خط، ردیف، سطر، مسیر، رده، سیم، رشته، طرح، ریسمان، بند، دهنه، رسن، جاده، لجام، مسیر کهباخط کشی مشخص میشود، خط کشیدن، خط انداختن در، خط دار کردن، اراستن، تراز کردن، استر کردن، پوشاندن
-
refractory pot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلدان مقاوم
-
refractory anaemia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کم خونی مقاوم
-
refractory period
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوره مقاومتی