کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
rack up پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
rack up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دندانه دار کردن، بازی کردن - حساب کردن
-
واژههای مشابه
-
rackful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفل دار
-
racking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفسه بندی، دندانه دار کردن، سخت بازپرسی کردن از، روی چنگک گذاردن، بشدت کشیدن
-
racks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفسه ها، قفسه، چنگک جا لباسی، طاقچه، بار بند، جا کلاهی، شکنجه، چرخ دندهدار، عذاب، دندانه دار کردن، سخت بازپرسی کردن از، روی چنگک گذاردن، بشدت کشیدن
-
bicycle rack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفسه دوچرخه
-
off-the-rack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خارج از قفسه
-
music rack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفسه موسیقی
-
nerve-racking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعصاب خورد کن، خسته کننده اعصاب، دشوار
-
rack railway
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راه آهن راه آهن
-
ski rack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفسه اسکی
-
pipe rack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفسه لوله ها
-
plate rack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفسه بشقاب
-
rack and pinion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دنده و چرخ دنده
-
bomb rack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفسه بمب