کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
plans پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
plans
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنامه ها، طرح، برنامه، نقشه، تدبیر، خیال، اندیشه، طرح کردن، طرح دادن، طرح ریزی کردن، طرح ریختن، نقشه کشیدن، طراحی کردن، ترتیب کارها را معین کردن
-
واژههای مشابه
-
planful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنامه ریزی شده
-
planned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنامه ریزی شده، طرح کردن، طرح دادن، طرح ریزی کردن، طرح ریختن، نقشه کشیدن، طراحی کردن، ترتیب کارها را معین کردن
-
plan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طرح، برنامه، نقشه، تدبیر، خیال، اندیشه، طرح کردن، طرح دادن، طرح ریزی کردن، طرح ریختن، نقشه کشیدن، طراحی کردن، ترتیب کارها را معین کردن
-
planning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنامه ریزی، طرح ریزی
-
plannings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنامه ریزی، طرح ریزی
-
plan of attack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طرح حمله
-
Keogh plan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طرح کوه
-
installment plan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرید و فروش اقساطی، خرید یا فروش اقساطی
-
planning commission
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمیسیون برنامه ریزی
-
continental plan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنامه قاره ای
-
planning board
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنامه ریزی هیئت مدیره
-
pension plan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طرح بازنشستگی
-
planned community
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جامعه برنامه ریزی شده