کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fingering پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
fingering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشتی، ناخنک زنی، پنجه گذاری، انگشت کاری
-
واژههای مشابه
-
finger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشت، انگشت زدن، دست زدن
-
fingers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشتان، انگشت، انگشت زدن، دست زدن
-
fingerable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشتی
-
fingerings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشتی، ناخنک زنی، پنجه گذاری، انگشت کاری
-
fingerer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشت
-
fingered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشتی
-
finger bowl
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاسه انگشتی، لگن، لگن یا طاس دستشویی، افتابه
-
nimble-fingered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نازک انگشتی
-
finger millet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارزن انگور
-
finger-paint
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقاشی با انگشت
-
finger grass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چمن انگشتی
-
finger-pointing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشت اشاره
-
finger scanning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکن انگشت